حدیث روز :

پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
« من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار »
هرکسی فاطمه (س) دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش جهنم است . ( بحارالانوار ج47 ص 116)

۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

پاسخ به برخی شبهات در باره شهادت حضرت زهرا (س)

چند نفر از دوستان شبهه ای داشتند که آیا واقعا داستان شهادت حضرت زهرا(س) آنگونه که ما می گوییم بوده یا اینکه بیش از اندازه ما شعییان در این باره غلو می کنیم و برخی شبهاتی داشتند که لازم دیدم که باید در این ایام که مصادف است با شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها ) به این شبهات پاسخی بگوییم علی الخصوص که برخی از برادران اهل سنت تند رو و متعصب در عربستان سعودی در شهر مکه و مدینه اقدام به چاپ کتابی کرده اند به زبان فارسی که یکی از دوستان که تازه از حج عمره برگشته بود در اسکایپ با ایشان صحبت می کردم این کتاب را آورده بود ایران که چند صفحه از آنرا را خواند که واقعا جای تاسف داشت که به مقدسات شیعه با این وضع آن هم در سطح رسمی توهین شده بود بخصوص در مورد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) شیعه را متهم کرده بودند به دروغ گویی و غلو و اینکه شهادت حضرت افسانه بوده و...و... که باعث نارحتی ام شد ولی ما نمی خواهیم همانند آنان با اهانت و توهین و تخریب سخن بگوییم بلکه جهت رفع هر گونه شبهه ای و پاسخ به این اهانت ها و تهمت ها با منطق و براساس کتب تاریخی خود اهل سنت ، نه شیعه ، به شبهات آنان پاسخ می دهیم تا اثبات شود که وقتی بزرگان و اعاظم ایشان یعنی اهل سنت در کتب معتبر تاریخی خود به این حقایق اعتراف کرده اند چگونه می خواهند این اعترافات را توجیه کنند ؟
بگذریم متن زیر که از نظر دوستان می گذرد بر اساس تحقیق موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج ) بوده که به برخی از این شبهات پاسخ داده است که عینا حقیر ، این مطالب را در این وبلاگ منتشر می کنم تا علاقمندان اگر شبهه ای دارند برطرف گردد و اگر شبهات دیگری خارج از این مطالب بود در بخش نظرات و یا ایمیل وبلاگ قرار دهند در اولین فرصت پاسخ آنان داده خواهد شد . این مباحث علمی می باشد و لذا به هیچ عنوان تخریب و یا نفی هیچ مذهب و شخصی نیست بلکه استدلال بر اساس مباحث تاریخی مورد قبول اهل سنت می باشد .




1. چرا حضرت علي (ع) در آن صحنه هيچ واكنشي از خود نشان نداد ؟

اولا:  امام علي (ع) در قدم نخست از خود واكنش نشان داد ؛ چنانچه آلوسي مفسر مشهور اهل سنت در اين باره مي‌نويسد :
عمر با غلاف شمشير به پهلوي مبارک فاطمه و با تازيانه به بازوي حضرت زد . فاطمه ،  صدا زد : « يا ابتاه » علي (ع) ناگهان از جا برخاست وگريبان عمر را گرفت و بر زمين زد و بر بيني و گردنش کوبيد.
تفسير آلوسي :3/124 .
نقل اين قضيه توسط آلوسي به هر نيتي كه باشد ، نشانگر اين است كه واكنش علي (ع) در منابع معتبر شيعه در قرن اول و دوم  شيعه  وجود داشته است .
ثانياً: برفرض اين كه واكنشي نشان نداده است ، به همان دليلي بوده كه پيامبر اسلام (ص)  در مكه مكرمه ، در قبال، شكنجه صحابه و حتي قتل سميه مادر عمار ياسر واكنش نشان نداد.
ثالثاً:  وقتي ياران رسول خدا به خانه عثمان ريختند و متعرض همسر او شده و حتي دست او را با شمشير قطع كردند ،  عثمان هيچ واكنشي از خود نشان نداد .

2 . چرا بعد از شهادت همسر خود فاطمة الزهراء عليها السلام ، انتقام او را نگرفت يا به فكر انتقام نبود ؟

اولاً: به همان دليلي كه پيامبر اسلام (ص) از كساني كه قصد ترور آن حضرت را داشتند  انتقام نگرفت.  با اين كه طبق نقل صحيح مسلم (ج 8 ص 123) «اثنى عشر منهم حرب لله ولرسوله في الحياة الدنيا ويوم يقوم الاشهاد»  دوازده نفر آنان محارب خدا و پيامبر در دنيا وآخرت بودند، پيامبر گرامي (ص) در پاسخ حذيفه و عمار كه تقاضاي قتل تروريستها را كردند، فرمود: به صلاح نيست كه شايع كنند كه پيامبر اصحاب خود را  به جرم تروريست بودن مي كشد. «أكره أن يتحدّث الناس أنّ محمداً يقتل أصحابه» .
تفسير ابن كثير ج 2 ص 323.
ثانياً : پيامبر اسلام بعد از فتح مكه ، از وحشي  قاتل حضرت حمزه ، انتقام نگرفت ، علي (ع)  نيز از سنت پيامبر اسلام (ص) پيروي كرد .

3 .  چرا با قاتلان دختر رسول خدا ص ميانه خوبي داشت ؟

حضرت علي (ع) نه تنها با قاتلان فاطمه (س) ميانه خوبي نداشت ؛ بلكه  در صحيح‌ بخاري آمده كه  حضرت علي دوست نداشت چهره عمر را ببيند
كَرَاهِيَةً لِمَحْضَرِ عُمَرَ .
و همچنين ابوبكر را استبدادگر مي دانست : وَلَكِنَّكَ اسْتَبْدَدْتَ عَلَيْنَا بِالأَمْرِ
صحيح بخاري: 5/82 ، ح4240 .
 
4 . چرا همواره از عمر تعريف و تمجيد مي‌كرد ؟

اولاً : آن چه كه  به حضرت علي  (ع) نسبت مي دهند كه در در خطبه 228 نهج البلاغه از عمر تعريف كرده درست نيست و نامي از عمر در خطبه نيست ، بلكه صبحي صالح ، از علماي اهل سنت مي‌گويد مراد يكي از اصحاب حضرت علي (ع) است .
نهج البلاغة ، صبحي صالح ، خطبه 228 ، ص 350 .
ثانيا ً: علي (ع) در خطبه سوم نهج البلاغه، عمر را مجموعه‏اى از خشونت، سختگيرى، اشتباه و پوزش طلبى مي داند
و ميگويد:
سوگند به خدا مردم در حكومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويى‏ها و اعتراض‏ها شدند،و من در اين مدت طولانى محنت‏زا، و عذاب آور، چاره‏اى جز شكيبايى نداشتم.
ثالثاً :  بنا به نقل صحيح مسلم نظر امام علي (ع) در باره ابوبكر و عمر اين بود كه  آنان  دروغگو ، گناه‌كار ، حيله‌گر و خيانت‌كار بودند .
صحيح مسلم : ج 5 ص 52 ح 4468.

5 . چرا حضرت علي حتي در ايام خلافت و حكومت خود هيچ‌گاه از شهادت همسر خود توسط عمر يادي نكرد ؟

اولاً: در خطبه 203  نهج البلاغه آمده كه علي (ع) به هنگام دفن حضرت زهرا  (س) فرمود:
أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ
از اين پس اندوه من جاودانه، و شبهايم، شب زنده دارى است، تا آن روز كه نزد خدا  بروم .

ثانياً:  علي (ع) در دوران حكومتش نزد سليم بن قيس از شهادت حضرت زهرا ياد كرد و فرمود:
فاطمه (س) از دنيا رفت در حالى كه اثر تازيانه در بازويش مانند بازوبند باقى مانده بود.
كتاب سليم بن قيس ، ص674 .

ثالثاً:  ابن عباس مي‌گويد:علي (ع) در جنگ صفين از  كتابى كه به املاي پيامبرو به خط خودش بود برايم خواند كه  چگونه حضرت زهرا عليها السّلام شهيد مى‏شود
كتاب سليم بن قيس الهلالي ، ص915 .

6. چرا حضرت علي (ع) سه تن از فرزندان خويش را به نام‌هاي ابوبكر ، عمر ، عثمان نامگذاري كرد ؟

اولاً : اين نام‌ها آن زمان مرسوم بود،  ابن حجر عسقلاني در الإصابة نام 21 نفر از صحابه را مي‌آورد كه اسم آن‌ها عمر و 26 نفر عثمان و سه نفر ابوبكر بوده .

ثانياً :  نام برخي از اصحاب ائمه (ع) ، يزيد بن حاتم ، يزيد بن عبد الملك ، يزيد بن عمر بن طلحه و ... . آيا آن‌ها به خاطر علاقه به يزيد بن معاويه ، بود؟ .

ثالثاً : ابوبكر كه كنيه يكي از فرزندان  علي (ع) هست ، نام او محمد بوده.
التنبيه والاشراف ص 297، الارشاد ج 1 ص 354 .
و حضرت به خاطر علاقه خود به عثمان بن مظعون ، نام فرزندش را عثمان گذاشت.
مقاتل الطالبيين ، ص 55 و تقريب المعارف ، ص 294. 
و عمر بن الخطاب به دليل  خشونت ذاتي كه داشته ، نام فرزند علي (ع) را همنام خود قرار داد
وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن عليّ بإسمه .
أنساب الأشراف ج 1 ص 192، تهذيب التهذيب ج 7 ص 427.
هم چنين نام تعدادي از مسلمانان را نيز تغيير ‌داد.
اسدالغابة ج 3 ص 284، طبقات ج 6 ص 76 ، الاصابة ج 5 ص472.

رابعاً : اگر نامگذاري نشانه روابط خوب هست ، چرا خلفاء هيچ کدام از فرزندان خود را  علي  وحسن و حسين (ع)  نامگذاري نكردند.

7. راستي چرا حضرت علي دختر خود به نام ام كلثوم را از همان همسر شهيدش بدنيا آمده بود ، به نكاح قاتل همسر خود درآورد ؟

اولاَ: وقتي علي (ع)  از دادن دخترش به عمر مخالفت كرد، عمر به  عباس عموي پيامبر گفت اگر علي به من دختر ندهد دو نفر را وادار مي كنم كه به دروغ شهادت دهند كه علي دزدي كرده و دستش را قطع مي كنم.
كافي ، ج 5 ، ص 346 .

ثانياً: هيثمي  از علماي بزرگ اهل سنت نوشته اشت: در برابر اعتراض عقيل به اين ازدواج ، علي (ع) خطاب به عباس  فرمود:
درة عمر أحرجته الي ماتري
خشونت عمر باعث اين كاري كه مي بيني گرديد.
مجمع الزوائد ج 4 ص 272، معجم كبير ج 3ص45.

ثالثاً: علماي اهل سنت نوشته اند:
عمر بن خطاب قبل از ازدواج با ام كلثوم ، ساق پايش را لمس مي‌كند و او را در بغل گرفت و بوسيد. وام كلثوم از اين كار زشت، عصباني شد و به وي گفت: اگر تو خليفه نبودي، دماغت را مي شكستم، چشمت را كور مي كردم
الاصابه، ابن حجر: 8/464 و سير أعلام النبلاء، ذهبي:3/501. تاريخ بغداد، الخطيب البغدادي، ج 6، ص 180.

اگر اين قضيه صحت داشته باشد، بايد طرفداران خليفه پاسخ دهند كه آيا درست است كه حاكم اسلامي كه بايد حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم اين چنين كند؟
سبط ابن جوزي از علماي اهل سنت مي گويد:
وهذا قبيح والله، ثمّ بإجماع المسلمين لايجوز لمس الأجنبيّة فكيف ينسب عمر إلى هذا ؟
به خدا سوگند اين كاري كه از عمر نقل مي كنند، قبيح است  دست زدن به دختر نامحرم حرام است ...
تذكرة خواص الأمة : 321.

8 . چرا حضرت امام حسن و امام حسين (ع) مادام العمر از شهادت مادرشان توسط عمر يادي نكردند؟ در هيچ يك از منابع شيعه و سني در اين باره مطلبي وجود ندارد .
اولاً:‌ امام حسن (ع) در مناظره‌اي كه با معاوية و دار ودسته وي داشت ، خطاب به مغيرة بن شعبة فرمود:
تو همان هستى كه فاطمه دخت گرامى رسول خدا (ص) را كتك زدى ؛ تا آنجا كه خون آلود شد و فرزندي كه در رحم داشت سقط كرد.
احتجاج طبرسي ، ج1، ص 278.

ثانياً: امام حسين (ع) نقل مي كند كه  امام علي (ع) در هنگام دفن فاطمه زهرا سلام الله عليها فرمود :
بر اين مصيبت بزرگ همچون مادرى كه  فرزند از دست داده مى‏ناليدم . يا رسول الله ! در محضر خداوند دخترت مخفيانه به خاك سپرده شد، حقّش را به زور گرفتند ، و آشكارا از ارث خود محروم گشت، و حال آن كه هنوز از رحلت تو ديرى نپائيده و ياد تو فراموش نگشته است .
الكافي ج 1 ص 458 و الأمالي ، المفيد - ص 282 .

ثالثاً: آيا در عصري كه عمر بن خطاب به بهانه جلوگيري از گريه بر ميت تازه گذشته ، شبانه و بدون اجازه وارد خانه مردم مي‌شود و زن‌ها را كتك زده و حجاب از سر آن‌ها بر مي‌دارد ، مي‌توان مجلس عزاداري برپا كرد؟
المصنف ، عبد الرزاق ج 3 ، ص 557 .

 9 . چرا مردم مدينه در قبال قتل دختر پيامبر ص سكوت كرده و هيچ اقدامي نكردند؟

اولاً: آيا عمل مردم مدينه ملاك حقانيت است يا عمل امير المؤمنين (ع) ؟پيامبر اكرم  (ص) فقط در حق علي فرموده :
علي مع الحق والحق مع علي
علي با حق و حق با علي است .
 تاريخ بغداد:14/322 ومجمع الزوائد :7/237.

ثانياً: مگر مردم مدينه نبودند كه در برابر كشتن عثمان و تعرض به همسر او عكس العملي از خود نشان ندادند واجازه ندادند جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن كنند و مجبور شدند او را در قبرستان يهود دفن كنند تا  معاويه در زمان حكومتش قبرستان يهود را به قبرستان بقيع متصل ساحت.
تاريخ طبري ج 3 ص 468 و438.

10. چرا شما تا چند سال پيش از جريان شهادت بي خبر و فراموش بوديد و الآن بيادتان آمد؟ تقويم‌هاي پيش 1372 .

اولاً :  جويني از علماي اهل سنت  و استاد مورد تأييد ذهبي  از رسول اكرم (ص)  قضيه  غصب حق فاطمه زهرا و شكستن پهلوي آن حضرت  وسقط  محسن او  و شهيد نمودن آن بزرگوار را نقل مي كند.
فرائد السمطين ، ج2 ، ص34 و35 .

ثانياً :  حضرت علي (ع) به هنگام دفن فاطمه (س) فرمود:
وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا .
به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امّت تو چگونه در ستمكارى بر او اجتماع كردند، از فاطمه عليها السّلام بپرس، و احوال اندوهناك ما را از او خبر گير، كه هنوز روزگارى سپرى نشده، و ياد تو فراموش نگشته است.
نهج البلاغه خطبه 202.

ثالثاً: در بند 8 سخن امام حسن و حسين (ع) در باره شهادت حضرت زهرا نقل شد.

رابعاً: كليني از امام كاظم (ع) نقل مي كند كه فرمود:
إِنَّ فَاطِمَةَ (عليها السلام ) صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ ...
فاطمه صديقه و شهيده بود.
كافي ج1، ص 458 .

خامساً: در طول تاريخ همه ساله ايام فاطميه،  شيعيان به مناسبت شهادت حضرت زهرا مراسم عزاداري اقامه مي كردند و بعد از انقلاب هم  اين مراسم در بيوت مراجع عظام و رهبري اقامه مي شود.

سادساً:  امام خميني (ره) روز 18 اسفند 1360 (13 جمادى الاول 1402.) فرمودند: من هم وفات و شهادت بانوى بزرگ اسلام را بر همه مسلمين و بر شما برادران عزيز ارتشى، سپاهى و بسيج و بر حضرت بقية اللَّه- ارواحنافداء- تسليت عرض مى‏كنم.
صحيفه امام/ 16/87.

سابعاً: شهرستاني ، از علماي اهل سنت مي‌نويسد :
عمر در روز بيعت به شکم فاطمه ( عليها السلام) ضربه زد که منجر به سقط شدن نوزاد وي از شکمش شد . عمر ، فرياد مي زد اين خانه را با هر که در آن است به آتش بکشيد ؛ و در خانه به جز علي و فاطمه و حسن و حسين کسي نبود » .
الملل والنحل ، شهرستاني ، ص83 .


سابعاً: ابن تيميه حراني ، قضيه هجوم به خانه فاطمه را قبول مي‌كند ولي با توجه به عنادي كه دارد به فكر توجيه آن بر مي آيد.
منهاج السنة ، ج4 ، ص220 .



اینهم سند روایت در خصوص شبهه ازدواج حضرت ام کلثوم که برخی از دوستان در بخش نظرات فرموده اند چنین روایتی در اصول کافی نیست برای همین تصویر زیر را جهت اثبات حقانیت مطلب و صحت آن منتشر می کنم .

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام

ممنون از مطلبتان. لطفاً بیشتر در مورد مراجع توضیح دهید. به عنوان مثال درباره مرجع پاسخ به سوالات 4 و 7 بفرمایید که کدام کتاب کافی منظور است؟ چون اصول کافی فقط 4 جلد است. آیا منظور فروع و روضه است؟
در مورد صحیح مسلم نیز ظاهراً 3033 حدیث در آن هست. من دو نسخه الکترونیکی کتاب را دیدم.

ممنون

از تبار فامرین گفت...

دوست گرامی
با تشکر از دقت نظر حضرت عالی در مورد مطالب این پست ، به عرض می رساند اگر پست را کامل ملاحظه فرمائید توضیح داده ام که این مطالب عینا از سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج) نقل قول شده و شخصا در این مورد غور و تفحص نکرده ام .
اما در مورد تعداد احادیث صحیح مسلم تعداد 3018 حدیث است بدون احادیث تکراری و اختلاف در تشخیص احادیث تکراری می باشد بنابراین تعداد احادیث صحیح مسلم آنچه مشهور است 7275 حدیث می باشد و عده ای هم که تعدادشان کم است احادیث تکراری را نیز حساب کرده اند که با احتساب آنان رقمی حدود 12000 هزار حدیث می باشد ولی عموما و مشهور همان هفت هزار و... می باشد .
در مورد اصول کافی نوع چاپ ها هم متفاوت است من خودم اصول کافی 6 جلدی داشتم البته با پانویس و توضیح بود و حتی در قم 12 جلدی اصول کافی هم چاپ شده اما با قطع پالتوئی بنابراین چون مطلب را خودم تحقیق نکردم و عینا از موسسه حضرت ولی عصر می باشد نمی دانم از کدام چاپ استفاده شده .
یا مثلا کتاب شریف شرح لمعه دو جلد است ولی چاپ های جدید 6 جلدی با شرح کلانتر هم دارد و...

ناشناس گفت...

سلام

ممنون از پاسختان. ولی من درباره تعداد احادیث و کجلدات کتاب ها سوال نکرده بودم!
یک نسخه از این کتاب ها را آدرس بدهید و بفرمایید این احادیث کجای این کتاب ها هستند؟ چون من تردید دارم در وجود اینها.
علت تردیدم این است که یک فیلم سخنرانی دیده بودم که شیخی می فرمود این مورد ازدواج ام کلثوم در کتاب کافی در باب ازدواج ام کلثوم آمده است. حال آنکه کافی چنین بابی ندارد.
با تشکر

از تبار فامرین گفت...

دوست گرامی
من عرض کردم تحقیق توسط موسسه حضرت ولی عصر انجام شده است ولی با این حال من از مجموعه نرم افزار های خود این مطلب را جستجو کردم اینکه گفته شده است کتاب کافی و باب ازدواج ام کلثوم صحت دارد امّا نه خود اصول کافی بلکه اصول كافي-شرح فروع كافي يعني مراة العقول ج3 ص 448و 449 باب تزويج ام كلثوم ، تالیف علامه محمد باقر مجلسی می باشد که در پایان این بحث و روایت میفرمایند والاصل في الجواب ان ذلك وقع علي سبيل التقية و الاضطرار» ترجمه: اصل در جواب دادن اينكه همانا آن ازدواج بطريق تقيه و اظطراري واقع شده است.
می توایند به این کتاب مراجعه و سند آنرا را مشاهده فرمائید .

ناشناس گفت...

برادر گرامی
بله. من متوجه هستم که شما این مطلب را ننوشته اید و فقط نقل کرده اید. به نظر شخصی من لزومی هم ندارد که انسان تحقیق کند درباره نقل مطلب. الان هم شما لطف می کنید که پیگیری می فرمایید. هدف من هم تنها تحقیق درباره این موضوعات است. به همین دلیل ادامه دادم: اولا تأیید می فرمایید که تا اینجای بحث تفاوت زیادی هست از "کافی ، جلد 5، صفحه 346 " تا "مراه العقول، حلد 3، صفحه 448" .
ثانیاً من هنوز این حدیث را ندیده ام.
لااقل پیدا بشود، آدم می گوید سهوی در نقل بوده . بالاخره این حدیث هست.
من دو نسخه مختلف کتاب مراه العقول را دیدم. از اینجا:
http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/74966/%D9%85%D8%B1%D8%A2%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%82%D9%88%D9%84-%D9%81%D9%8A-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%A3%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A2%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84%E2%80%8F/#!resource
با امکان جستجو و مشاهده آنلاین
و اینجا برای دانلود به صورت یک نرم افزار:
http://www.mediafire.com/?8lxvzonhmmw

هر دو 26 جلدند و جلد 3 هر دو 393 صفحه است و در هیچ یک باب تزویج ام کلثوم نیست. من عبارتی که شما فرموده بودید را در جلد های 2 تا 5 گشتم. ولی چیزی پیدا نکردم.

نهایت بزرگواری شماست اگر حدیث مذکور را در یکی از این دو آدرس بدهید. امیدوارم واقعاً حدیث باشد و نه توضیح علامه مجلسی.

از تبار فامرین گفت...

دوست گرامی
متن کافی هم صحیح است ، علی رغم اینکه بنده به جهت فوت مادر داغ دار هستم ولی این موضوع را بررسی کردم آدرس و مشخصات ارائه شده صحیح است اینکه شما نمی توانید آدرس ها و متن ها را بیابید دلیل نمی شود که خدای نکرده ما ادعای کذب داریم من نظرات شما را با کمال افتخار منتشر کردم ولی ممکن است دوستان دیگر فکر کنند ما اسناد مخدوش را ارائه کرده ایم برای همین من عین مطلب و حدیث را از روی نرم افزار در همان جلد 5 اصول کافی و ص 346 را پیدا کردم و برای رفع شبهه عکس آنرا نیز در پست مطلب قرار می دهم تا هیچ شبهه ای نباشد
من تعجب می کنم شما فرمودید باب تزویج ام کلثوم در اصول کافی نیست
بهتر است دوست عزیز دقت نظر بیشتری داشته باشید تا خدای نکرده به خطا نروید .

ناشناس گفت...

سلام برادر گرامی

خدمت شما تسلیت عرض می کنم و امیدوارم خداوند روح مادر محترم را قرین رحمت کند.

از لطف شما هم تشکر می کنم.
با اطلاعات شما بیشتر جستجو کردم. منشا مشکل در خلط دو کتاب "اصول کافی" و "فروع کافی" بود. بنده هم خلاف عرض نکردم. این باب در اصول کافی نیست، بلکه در فروع کافی است. البته همانطور که قبلا گفته بودم استناد مطلب مهم است که شما برآورده نمودید.

در پناه حق

ناشناس گفت...

سلام،

این که روش اثبات مطلب نشد عزیز من. از کجا معلوم که تمام این احادیث که می گویید قلابی بوده باشد. نگویید در منابع سنی هم هست. در منابع سنی ها هم حدیث قلابی زیاد است و در ۱۰۰۰ سال پیش اگر کسی داستانی از خودش نقل می کرد و این دروغ متواتر می شد، سنی یا شیعه که به جمع آوری تاریخ علاقه داشتند آنرا ثبت می کردند. اینکه در کتابی از نویسنده ای سنی مطلبی در جهت داستان خودتان پیدا کنید که اثبات نمی کند آن داستان راست بوده، اثبات می کند جنگ سنی و شیعه و غد بازی برای پوز زنی است کا ما را امروز به اینجا کشانده و قدیمیها فارغ از این خط بازی ها و تعصب ها بوده اند. من به نه حدیث سنی اعتماد ۱۰۰ در صد دارم نه به حدیث شیعه. در قرآن هم که صراحتا چیزی در مورد این حرفهایی که می گویید نیست. (البته محبت اهل بیت هست ولی تایید حرفهای افراطی شیعه نیست). در ضمن حتی این داستانهایی که می گویید با آیه ۱۰۰ سوره توبه متناقضند و هر چه با قرآن متناقض است را باید به دیوار زد.

ب آنچه در آن سالها و روز ها گذشته پیچیده تر از این حرفهاست که با آوردن دو تا حدیث و تکرار مکررات بتوانید موضع خود را ثابت کنید،
باید یک تئوری عمقی داشته باشید که بتوانید جواب پس بدهید. سالهاست می گویید تمام نقشه های خداوند و پیامبر برای هدایت مردم بوسیله دو سه نفر منافق نقش بر آب شد و اسلام شکست خورد. بعد می گویید حالا آنچنان هم شکست نخورد چون ما هستیم و مراجع هستند. نتیجه این بودن شما و مراجع را هم که در ایران می بینیم. پس در آخر همه به جهنم می رویم و خلاص.