حدیث روز :

پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
« من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار »
هرکسی فاطمه (س) دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش جهنم است . ( بحارالانوار ج47 ص 116)

۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

بقیع؛ بهشت خاکی شیعیان

منبع : خبرگزاری مهر 
می‌خواهم از بهشت بگویم، آنجا که وعده‌گاه مومنان است، کمی نزدیکتر از آسمان. بارگاه بقیع ویران شد، این حرم همچون چادر زهرا(س) و خیمه زینب در شراره می‌سوزد.

بقیع اولین مدفن و مزاری است که به دستور رسول اکرم(ص) و به وسیله مسلمانان صدر اسلام به وجود آمده است. در این حرم مطهر قبر چهار تن از ائمه هدی؛ امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) قرار دارد.

در فضیلت بقیع احادیث متعددی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است. از جمله در حدیثی فرمودند: "از بقیع هفتاد هزار نفر، که صورتشان مانند ماه شب چهارده است، محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت می‌شوند".

در حدیث دیگر آمده است که؛ رسول خدا(ص) در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب می‌کردند: "درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد، شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم در پی شما خواهیم آمد".

حرم ائمه بقیع در کتب تاریخ به عنوان مشهد و حرم اهل بیت(ع) معروف شده است.
مرحوم آیت الله امین عاملی در کتابش پیرامون عقاید وهابیان می‌نویسد: "مسلمین پس از ایمان به کفر برگشته‌اند و پس از توحید به شرک گراییده‌اند. زیرا آنان در دین بدعت گذاشته‌اند و به جهت زیارت و تبرک جستن به انبیا و صالحین به کفر و شرک روی آورده‌اند. لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است".

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری قبرستان بقیع به عنوان مهم‌ترین قبرستان اسلام به دست وهابیون تخریب شد.

نخستین تخریب قبور مطهر ائمه‌ بقیع به دست وهابیون سعودی در سال 1220 هجری یعنی زمان سقوط دولت اول سعودی‌‌ها توسط حکومت عثمانی روی‌ داد، پس از این واقعه‌ تاریخی - اسلامی با سرمایه‌گذاری مسلمانان شیعه و به‌ کار بردن امکانات ویژه‌ای، مراقد تخریب‌ شده به زیباترین شکل بازسازی‌ شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقیع به یکی از زیباترین مراقد زیارتی مسلمانان تبدیل‌ شد.

دومین و در واقع دردناک‌ترین حادثه تاریخی - اسلامی معاصر به هشتم شوال سال 1344 پس از روی‌ کار آمدن سومین حکومت وهابی عربستان مربوط ‌می‌شود؛ سالی که وهابیون به فتوای سران خود مبنی بر اهانت و تحقیر مقدسات شیعه، مراقد مطهر ائمه و اهل‌بیت ‌پیامبر(ص) را مورد دومین هجوم وحشیانه‌ خود قرار دادند و بقیع را به مقبره‌‌ای ویران‌ شده و در واقع مهجور و ناشناخته تبدیل‌ کردند.
بنابر نقل مورخان آن چنان بقیع خراب شد که به تپه‌ای از پاره سنگ و پاره آجر تبدیل شد و از کینه وهابیان به گونه‌ای زیر و رو گشت که به منطقه‌ای زلزله زده شباهت پیدا کرد.

یکی از جهانگردان غربی به نام میستر که به فاصله کوتاهی، ویرانی این حرم بقیع را دیده، خرابی آنجا را این گونه ترسیم می کند: "چون وارد بقیع شدم، آن جا را همانند شهری دیدم، که زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوسته و به ویرانه‌ای تبدیل شده است، زیرا در جای جای بقیع به جز قطعات سنگ و کلوخ به هم ریخته و تیرهای چوب کهنه چیز دیگری نمی توان دید.

ولی این ویرانی‌ها و خرابی‌ها در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعی نبود. بلکه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاه‌های زیبا و سفیدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام بود، با خاک یکسان شده است".
وهابیون متعصب در سال 1343هجری قمری به کربلای معلی نیز حمله کردند و ضریح مطهرحضرت امام حسین(ع) را کندند.

جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثرا از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود، غارت کردند و قریب به 7000 نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند، که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند.

۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

اعلام عید فطر در رو یکشنبه 19 آگوست 2012 در ونکوور

طبق اعلام افراد موثق و با توجه به ادله شرعی امشب هلال ماه شوال در ونکوور رویت شده است بنابراین فردا یکشنبه در ونکوور عید فطر می باشد و طبق فقه شیعه روزه گرفتن در این روز حرام است و باید مومنین فردا نماز عید را بخوانند و اعمال روز عید را انجام دهند.

برخی از اخبار نیز حاکی از آن است که یک مرجع خاص هنوز عید را اعلام نکرده است از آنجائیکه مسئله رویت ماه ربطی به امور اجتهادی ندارد و در مقاله ای در همین وبلاگ مفصلا موضوع را بررسی کردیم لذا قول مجتهدین با توجه به اینکه در ونکوور دفتر ندارند و ستاد استهلال وجود ندارد فتوای آنها فاقد موضوعیت است و در این مورد مدخلیت ندارد بنابراین با توجه به اینکه بیش از چندین نفر از افراد موثق و از گروه نجوم شهر ونکوور استعلام نموده اند و هلال ماه شوال رویت شده فردا در این شهر عید فطر می باشد .

ضمنا میزان فطریه در واقع برای استان بریتش کلمبیا 10 دلار برای هر فرد می باشد و اعلام 15 دلار از سوی برخی مراکز منفعت طلبانه می باشد و حجیت شرعی ندارد.

عده ای تماس می گیرند و ادعا دارند که فردا عید فطر نیست جواب من به ایشان این است اولا که عید برای من به شخصه فردا می باشد محرز و مسلم است ثانیا در اکثر شهرهای کانادا تورنتو و مونترال و ... و آمریکا واشینگتن ، لس آنجلس و... فردا را عید اعلام کرده اند در این صورت وقتی در تورنتو عید اعلام شده چون ما با تورنتو هم افق هستیم قطعا در ونکوور فردا عید است ضمن آنکه به جزء آیت الله سیستانی بقیه مراجع فردا را عید اعلام کرده اند و اجماع در این خصوص وجود دارد.
برخی از دوستان ملاک تشخیص را به مرکز الزهراء و الغدیر موکول کرده اند که البته آنان حق دارند هرگونه که خودشان می خواهند اعلام کنند ولی مقاومت کردن در مقابل اکثریت قاطع که هلال ماه را رویت کرده اند و ادلّه قطعی برای ثبوت رویت هلال ماه در ونکوور و کلا در کانادا وجود دارد نشان از نوعی سیاسی کاری کردن و در مقابل اکثریت قرار گرفتن دارند به هرحال این افراد باید در روز قیامت پاسخگوی رفتار خود باشند و هر کسی مسئول رفتار خود می باشد .
از نظر ما فردا روز عید است بنده شخصا اگر کسی به نظر من عمل کرد مسئولیت شرعی آن را به عهده می گیرم و نیازی نیست این همه مردم را سردرگم کنیم آنهم در این دنیای تکنولوژی جای تاسف دارد عدهّ ای هنوز سعی می کنند روی نظر خطای خود پافشاری کنند به هر حال فردا روز عید فطر برابر با 1شنبه 19 آگوست 2012 در ونکوور می باشد فردا هر کسی با علم به عید بودن روزه بگیرد فعل حرامی مرتکب شده است . تصمیم با خود مردم و مومنین می باشد . 

این عید را به همه هم وطنان عزیز و مومنین گرامی تبریک عرض می کنم.

بررسی فقهی استهلال ماه قمری و مشکل تعیین روز اول ماه رمضان و عید فطر در ونکوور


در این پست می خواهیم به مساله مهمی بنام « رویت هلال ماه رمضان و شوال » در کشورهای غیر اسلامی بپردازیم ، این موضوع از این حیث مورد توجه است که بسیاری از مسلمانانی که در کشورهای غیر اسلامی زندگی می کنند در بحث تعیین آغاز روز اوّل ماه رمضان و همچنین روز عید فطر دچار مشکلات فراوانی هستند و گاها اختلافاتی بین مومنین به وجود می آید بخصوص در شهر ونکوور که مسلمانان از تعداد جمعیت قابل توجهی برخوردار هستند .
در این مطلب باتوجه به اینکه مبنای فقهی و اصولی مذهب شیعه متفاوت با مذاهب دیگر اسلامی می باشد لزوما این بررسی صرفا شامل شیعیان ساکن در کشورهای غیر اسلامی بخصوص شهر ونکوور می باشد و برای آگاهی این عزیزان به نگارش در می آید.
از آنجائیکه تشخیص و رویت هلال ماه رمضان و شوال (عید فطر) امری تقلیدی نیست و نمی توان آنرا را از کسی دیگر تقلید کرد و راههای شناخت و تشخیص آن به صراحت در کتب روایی و فقهی ما آمده است و ملاک ما بر اساس ماه های قمری می باشد و دیدن ماه یکی از اصلی ترین ارکان فقه در رابطه با آغاز و پایان ماه های قمری می باشد آنجا که خداوند متعال در قرآن کریم در سوره بقره آیه 189 میفرماید: ويَسألونَکَ عَنِ الاهِلّه قُل هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَالحَجّ وهمچنین حدیث شریف « صوموا لروئيه و افطروا لروئيه » فقها را بر اين داشته تا در موضوع روئيت دقيق شوند. و سفارش اکيد بر استهلال براي ماه مبارک رمضان و شوال نموده اند به گونه‌اي که بعضي فتوا بر وجوب کفايي آن نيز داده اند.
بر اين اساس در مقاله حاضر به موضوع تقويم قمري، استهلال، معيارها و آراء فقها در مورد شروع ماه قمري و همچنين مباني روئيت و روشهاي رويت هلال و مشخصات و وضعيت هلال ماه هاي رمضان و شوال بحث خواهيم کرد.

راههای ثابت شدن اوّل ماه 
(مبحث مورد نظر بر اساس نظر پانزده تن از مراجع، حضرات آيات امام خميني، اراکي، خويي ،گلپايگاني، بهجت، تبريزي، خامنه‌ای، سيستاني، صافي، فاضل، مکارم، اردبيلي، نوري همداني و وحيد خراساني می‌باشد)
رويت با چشم مسلح
س :آيا رويت با چشم مسلح(دوربين يا تلسکوپ)نيز شرعا" حجيت دارد؟
حضرات آيات بهجت، خامنه‌ای، فاضل و نوري: بله
س :اگر عده‌ای که از گفته آنان اطمينان پيدا شود بگويند ماه را ديده‌ایم، اول ماه ثابت می‌شود؟
حضرات آيات خويي،گلپايگاني، بهجت، تبريزي، اردبيلي، خامنه‌ای، صافي، وحيد،سيستاني (اطمينان از يک منشاء عقلايي) و زنجاني(اطمينان نوعي ونه اطمينان شخصي خلاف متعارف) : بله
پيشگويي منجمين:
س:آيا اول ماه با پيشگويي منجمين ثابت می‌شود؟
نه ،ولي اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا کند بايد به آن عمل کند.
دو مرد عادل بگويند که در شب ماه را ديده‌ایم ولي اگر صفت ماه را بر خلاف يکديگر بگويند اول ماه ثابت نمی‌شود.
امام خميني(ره): يا شهادتشان خلاف واقع باشد مثل اينکه بگويند داخل دايره ي ماه طرف افق بود اول ماه ثابت نمی‌شود اما اگر در تشخيص بعضي خصوصيات اختلاف داشته باشند ،مثل اينکه يکي بگويد ماه بلند بود وديگري بگويد نبود به گفته آنان اول ماه ثابت می‌شودو با صاف بودن هوا واجتماع مردم براي رويت و حصول خلاف وتکاذب بين آنها به نحوي که احتمال اشتباه در دو شاهد عادل قوي شود،قبول شهادت آن دومحل اشکال است.
آيت الله گلپايگاني و صافي: يا هوا ابري باشد و يا اگر آسمان صاف باشد هيچ کس غير از اين دو نفر نبيند، کفايت نمی‌کند.
آيت الله زنجاني: و به جهتي مثل صاف بودن هوا ومنحصر بودن گواهان به دو نفر اطمينان نوعي به اشتباه آنها نباشد.
آيت الله سيستاني: و همچنين است اگر انسان يقين يا اطمينان به اشتباه آنها داشته باشد يا شهادت آنها مبتلا به معارض يا در حکم معارض باشد مثلا" اگر گروه زيادي از مردم شهر استهلال نمايند، ولي بيش از دو نفر عادل کسي ديگر ادعاي رويت ماه نکند يا آن که گروهي استهلال کنند و دو نفر عادل از ميان آنان ادعاي رويت کنند وديگران ادعا نکنند، حال آنکه دو نفر عادل ديگر در ميان آنها باشند که در دانستن جاي هلال ودر تيز بيني مانند آن دو عادل اول باشند وآسمان صاف باشد ومانع احتمالي از ديدن آن دو نباشد در اين چنين موارد،اول ماه به شهادت دو عادل ثابت نمی‌شود.
آيت الله وحيد: و همچنين اگر قابل تصديق نباشند مثل اينکه آسمان صاف باشد وعده ي استهلال کنندگان زياد نباشند وغير از اين دو،ديگران هر چه دقت کنند نبينند.
اگر از ماه قبل 30 روز گذشته باشد روز بعد به طور يقين اول ماه خواهد بود.
حاکم شرع حکم کند که اول ماه است در اين صورت کسي هم تقليد او را نمی‌کند بايد به حکم او عمل نمايد ولي کس که می‌داند حاکم شرع اشتباه کرده نمی‌تواند به حکم او عمل نمايد
آيت الله خويي : اول ماه به حکم حاکم شرع ثابت نمی‌شود ورعايت احتياط ،اولي است.
آيت الله سيستاني:ثابت نمی‌شود مگر اينکه از حکم او يا ثابت شدن ماه نزد او ،اطمينان به ديده شدن ماه حاصل شود.
آيت الله تبريزي: وچنانچه حاکم شرع بگويد دو عادل نزد من به رويت هلال شهادت داده اند نيز کافي است.
نکته: منظور از «حاکم» در اين تعبيرها صرفاً ولي فقيه نيست بلکه مراد مطلق «حاکم» است و در اين جا مراد «حاکم شرعي» ولو حاکم در يک جزء فقهي است بر اين اساس حکم همه مراجع معظم مصداق «حکم حاکم» است.
علاوه بر راه هاي مشهور بعضي از فقها راه هايي را براي روئيت هلال معتبر می‌دانند که فقط به ذکر قائلين اين اقوال اشاره می‌شود:
حضرات آيات خويي، تيريزي، زنجاني و وحيد: اگر ماه پيش از ظهر ديده شود آن روز اول ماه محسوب می‌شود.
استفتاء(از مراجع فعلي): اگر هلال بعد از ظهر ديده شود ولي هنگام غروب خورشيد به دليل ارتفاع کم هلال، قابل رويت نباشد آيا اين رويت قبل از غروب خورشيد، اثبات کننده اول ماه بودن روز بعد خواهد بود يا نه؟
آيت الله صافي ونوري: نه، فرداي آن روز، اول ماه محسوب نمی‌شود.
آيت الله خويي وتبريزي: اگر ماه طوق داشته باشد معلوم می‌شود مال شب سابق بوده.
آيت الله زنجاني: اگر ماه طوق داشته باشد علامت اين است که آن شب،شب دوم ماه است، بنابراين اگر احتمال دهيم که ماه در شب يا روز قبل قابل رويت بوده وبه جهتي مثلا" ابري بودن هوا ديده نشده ودر شب بعد ماه طوق داشته باشد،آن شب، شب دوم به حساب می‌آيد ولي اگر يقين داشته باشيم که در شب وروز قبل چنانچه هوا صاف هم می‌بود امکان رويت ماه نبوده،طوق داشتن ماه در شب بعد،کفايت نمی‌کند.
آيت الله بهجت: ممکن است از چيزهايي که به واسطه آن يقين يا اطمينان به ثبوت اول ماه حاصل می‌شود طوق دار بودن ماه باشد يعني علاوه بر نيم دايره ي هلال که کاملا" نوراني است نيمه ي ديگر آن که تاريک است همراه با هاله‌ای از نور کم ديده شود که چنين حالتي می‌تواند نشانه‌ي اين باشد که روز گذشته روز اول ماه بوده وفردا روز دوم است.
آيت الله وحيد: ثبوت اول ماه به طوق داشتن ماه، محل اشکال است.
      ديده شدن ماه در شب سيزدهم به صورت بدر
آيت الله بهجت: ممکن است از چيزهايي که به واسطه آن يقين يا اطمينان به ثبوت اول ماه حاصل می‌شود اين باشد که اگر به دليل ديده نشدن ماه در شب سي ام ماه گذشته بنابر استصحاب حکم شود که آن روز روزسي ام است اما در شب سيزدهم ماه آينده،ماه به صورت بدر کامل ديده شود که همين علامت می‌تواند نشانه اين باشد که آن شب در واقع شب چهاردهم ماه است و ماه گذشته بيست ونه روز بوده است.
در زمان نبي گرامي اسلام (ص) مسلمانان با هم اختلاف نظر داشتند كه با رجوع به وي (ص) اختلاف آنان بر طرف مي‌گشت. اما پس از آن حضرت (ص) چنين مرجع مورد اتفاقي وجود نداشت، بلكه در مسايل مهم، شخص خليفه در زمان خلفاي راشدين با مشورت ديگران و يا بدون مشورت، حرف آخر را مي‌زد و با گفتار او عملاً اختلاف مرتفع مي‌شد. بنابراين اختلاف در مسايل فقهي موضوع جديدي نيست و به طور طبيعي اين موضوع درباره رويت هلال هم صادق است.
رويت هلال ازموضوعات مهمي است که در فقه اسلامي مورد توجه قرارگرفته و رساله هاي بسياري از سوي فقها و عالمان ديني در اين باره تدوين شده است. می‌دانيم در شريعت اسلام بخشي از وظايف و عبادات فردي و اجتماعي مبتني بر رويت هلال است. چنان که روزه ماه رمضان،مراسم حج، تعيين روز عرفه و عيد قربان، شب قدر و عيد فطر همگي به رويت هلال وابسته است. همين امر سبب شده است تا به دليل اختلاف نظر ميان مذاهب اسلامي و حتي ميان مراجع تقليد در باب رويت هلال، اختلافاتي ميان مسلمانان در مسائلي چون آغاز ماه رمضان و روز عيد فطر و نيز عيد قربان پديد آيد و۵۰ و چند کشور اسلامي، روزه ماه رمضان را با اختلاف آغاز کنند. اين اختلاف گاه چنان بوده است که سروصداهايي نيز برپا کرده و بحث هايي رانيز برانگيخته است.
البته اين امر درتاريخ تمدن اسلامي نيز بي سابقه نيست و شيخ طوسي در کتاب «تهذيب» نقل کرده است که در دوران حکومت اميرمومنان علي(ع) مردم پس از ۲۸روز روزه، هلال ماه شوال را مشاهده کردند و امام(ع) به جارچيان دستور داد به مردم اعلام کنند که ماه رمضان ۲۹روزه است و يک روز روزه قضا بگيرند.
عوامل متعددي موجب اختلاف در باب رويت هلال شده است. در ميان فقهاي شيعه آن چه سبب اختلاف نظر شده آن است که برخي به وحدت افق اعتقاد دارند و می‌گويند چنان چه در يک منطقه از جهان هلال ماه رويت شد، براي تمام مناطق معتبر است و آغاز رمضان به حساب می‌آيد، اما بنا به ديدگاهي که معتقد به اختلاف افق است و مناطق جغرافيايي را برحسب عرض و طول به مناطق متقارب و متباعد يا هم افق يا غير هم افق تقسيم می‌کند، در صورت رويت هلال در يک منطقه‌ای اين رويت تنها براي مناطق هم افق آن معتبر خواهد بود. علاوه بر اين عده‌ای از فقها تنها رويت هلال با چشم غيرمسلح را براي اثبات رويت کافي می‌دانند و رويت هلال با چشم مسلح را معتبر نمی‌شمارند. همين امر نيز يکي از عوامل اختلاف در بحث آغاز رمضان و هلال عيدفطر شده است.
قائلين به اتحاد افق از اطلاقات و عمومات روايات استفاده كرده‌اند كه پيامبر اسلام فرمود:«صوموا لرويته و افطروا الرويته»؛ با ديدن ماه روزه بگيريد و با ديدنش افطار كنيد پس رويت شرط داخل شدن در ماه است و ديدن هلال موضوعيت دارد. اما گروهي كه رويت را براي همه آفاق معتبر مي‌دانند به دعاي وارده در قنوت نماز عيد فطر اشاره كرده‌اند كه آمده است«واسئلك بحق هذااليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا»؛ اين عيد براي همه مسلمين است.
 اين اختلاف ميان علماي عامه هم وجود دارد. حنفي‌ها و مالكي‌ها و حنبلي‌ها قائل به ثبوت رويت هلال براي همه نقاط عالم در صورت رويت در يك نقطه هستند و شافعيه معتقدند اگر راي فقها مختلف باشد رويت هر ناحيه براي همان ناحيه حجت است.
با وجود اتفاق نظر بين فقهاي اسلام در اين که اول ماه با رويت هلال اثبات می‌شود وماه قمري 29 ويا 30 روزه است و نه کمتر و نه بيشتر، اما در فروع وجزئيات مسائل اختلافاتي وحود دارد که به تعدادي از آنها اشاره می‌شود:
1. آيا رويت با چشم مسلح(دوربين وتلسکوپ) در حالي که همان هلال با چشم غير مسلح رويت نمی‌شود اول ماه را ثابت می‌کند؟
جواب: پاسخ حضرات آيات بهجت، خامنه‌اي، فاضل و نوري همداني اين است كه بله و اين در حالي است كه «آيت‌الله العظمي خويي» چشم مجرد را شرط اثبات رويت هلال دانسته و نظر فلكيون و منجمين و نيز رويت با چشم مسلح را معتبر‌ نمي‌دانستند البته «آيت الله العظمي سيستاني» و «آيت الله لطف‌الله صافي» نيز معتقد به اين نظر هستند.
2. اگر کسي هلال را به تنهايي ديد وديگران نتوانستند آن را ببينند ويا نزد حاکم اول ماه ثابت نشد، آيا اول ماه براي خودش ثابت است؟
جواب: همه فقها قائلند که يقين انسان کفايت می‌کند و بايد به يقين خود عمل کند.
3. آيا بايد عملا" رويت هلال صورت بگيرد يا محاسبات نجومي که رويت پذيري يا عدم رويت را درصورت صاف بودن هوا پيش بيني می‌کنند براي اثبات اول ماه کافي است؟
جواب: پاسخ مراجع به اين سئوال تا حد زيادي شبيه يكديگر است، امام خميني (ره) در پاسخ فرموده‌اند: نه ولي اگر انسان از گفته آنها به يقين برسد بايد به آن عمل كند .
حضرات آيات خويي، بهجت، تبريزي، خامنه‌اي، سيستاني و وحيد نيز معتقدند نه، ولي اگر انسان از گفته آنها به يقين يا اطمينان برسد بايد به آن عمل كند.
آيت الله گلپايگاني در اين باره فتوا داده است كه نه، ولي اگر انسان از گفته آنها به يقين يا اطمينان كه در نظر عرف علم محسوب شود برسد بايد به آن عمل كند و همچنين است آيت‌الله زنجاني كه فرموده است، نه ولي اگر انسان از گفته آنها به يقين يا اطمينان براي خود انسان يا نوع مردم برسد بايد به آن عمل كند.
1. اگر در محل سکونت خود نتوانستيم هلال را ببينيم و در جاي ديگري از دنيا شاهداني بر رويت هلال داشتيم آيا با شهادت آنها اول ماه ثابت می‌شود؟
امام خميني (ره): اگر در شهري اول ماه اثبات شود براي مردم شهر ديگر فايده‌اي ندارد مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند يا انسان بداند كه افق آنها يكي است.
حضرات آيات اراكي، زنجاني و مكارم: اگر در شهري اول ماه اثبات شود براي مردم شهر ديگر فايده‌اي ندارد مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند يا انسان بداند كه افق آنها يكي است. يا شهري كه ماه در آن ديده شده در شرق آن شهر باشد.
آيت‌الله خامنه‌اي: اگر در شهري اول ماه اثبات شود براي مردم شهر ديگر فايده‌اي ندارد مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند يا انسان بداند كه افق آنها يكي است يا در شهري كه در شرق آن شهر واقع شده‌اند هلال ديده شود ولي اگر اختلاف در بين شهرها به مقداري باشد كه با فرض رويت هلال در يكي هلال در ديگري قابل رويت نباشد كفايت نمي‌كند.
آيت‌الله گلپايگاني: اگر در شهري اول ماه اثبات شود براي مردم شهر ديگر فايده‌اي ندارد مگر آن دو شهر با هم نزديك باشند يا انسان بداند كه افق آنها يكي است يا در شهري كه ديده شده آفتاب زودتر از ظهر خودش غروب كند.
آيت‌الله بهجت: اگر در شهري ماه ديده شد در صورتي براي ساكنين شهر ديگر مفيد است كه يقين يا اطمينان بكنند اگر در آسمان يا زمين مانعي نبود در آنجا هم ديده مي‌شد چه در شرق باشد يا در غرب ولي اگر به اين مطلب يقين نداشته باشند نمي‌توانند به ديدن ماه در شهر ديگر اكتفا كنند.
آيت‌الله سيستاني: اگر در شهر اول ماه ثابت شود، در شهرهاي ديگر كه در افق با او متحدند، اول ماه نيز ثابت مي‌شود و مقصود در اتفاق افق در اينجا آن است كه اگر در شهر اول، ماه ديده شد در شهر دوم اگر مانعي مانند ابر نباشد ديده مي‌شود و اين در موردي محقق مي‌شود كه شهر دوم اگر غرب شهر اول باشد در خط عرض نزديك به آن باشد و اگر در شرق آن است در صورتي ثابت می‌شود كه وحدت افق معلوم باشد هر چند از اين جهت كه زمان ماندن ماه در افق شهر اول بيش از شهر دوم باشد .
 حضرات آيات خوئي، تبريزي و فاضل: اگر در شهر اول ماه ثابت شود در شهرهاي ديگر چه دور باشند چه نزديك چه در افق متحد باشند يا نه، نيز ثابت مي‌شود در صورتي كه در شب، مشترك باشند ولو به اينكه اول شب يكي آخر شب ديگري باشد.
آيت الله وحيد: شهرهايي كه بيشتر طول شب با هم مشترك باشند هم افق هستند
آيت الله نوري: همين قدر كه در شب بودن آن شب( مثل مكه و كراچي يا لندن و كابل، نه مثل تهران و واشنگتن ) اشتراك داشته باشند ثابت مي‌شود.
(آيت الله سيد سعيد حکيم: وجود هلال در شهري موجب دخول ماه جديد در آن شهر ودر تمامي شهرهي غربي مطلقا"،بلکه در شهرهاي شرقي اگر شهري که در آن هلال ظاهر شد از شهرهاي عالم قديم،يعني از قاره هاي آسيا واروپا وآفريقا(به غير دو قاره ي آمريکا)باشد وظهور هلال در دو قاره آمريکا موجب ثبوت ماه جديد در شهرهاي عالم قديم نمی‌شود،ولي وجود هلال در بعضي شهرهاي آن دو قاره در دخول ماه در بقيه شهرهاي آن دو قاره کفايت می‌کند.)
2. اگر هلال با دوربينهاي دو چشمي قوي يا تلسکوپ رويت نشود،آيا می‌توان سخن مدعيان رويت با چشم غير مسلح را پذيرفت؟ همچنين در برخي از ماهها متخصصين رويت هلال بالاتفاق بر اين عقيده هستند که هلال ماه اصلا" قابل رويت نيست ودر عين حال عده‌ای به رويت هلال شهادت می‌دهند آيا شهادت آنها قابل قبول است؟
آيت الله بهجت: 1و2ـ علم به خطاي شهود ،مانع از قبول است نه ظن به آن.
آيت الله تبريزي: 1ـ چنانچه با چشم مسلح فحص از وجود هلال نموده وهلال را در نقطه ي خاص نبينند و با اين حال اشخاصي ادعا کنند که هلال را با چشم متعارف ديده اند،با اتحاد زمان ونقطه ي رويت،شهادت اشخاص مزبور به رويت هلال ،محل اشکال است.
آيت الله خامنه‌اي: 1و2ـ در دو فرض مذکور،قبول شهادت شهود بر رويت هلال ،مورد ترديد واشکال است.
آيت الله زنجاني: 1ـ شهادت شهودي که اطمينان نوعي به اشتباه آن باشد اعتبار ندارد همچون مورد سوال
2ـ شهادت شهود با اطمينان نوعي به اشتباه بودن آن اعتبار ندارد.
آيت الله سيستاني: 1و2ـ در فرضي که موجب اطمينان به اشتباه آنها باشد شهادت آنها کافي نيست.
آيت الله صافي: 1و2ـ اگر از قول مدعيان رويت اطمينان حاصل شود کافي است.
آيت الله فاضل: 1ـ دليلي بر کذب مدعيان در فرض سوال وجود ندارد و حجيت قول آنها به دليل مذکور مختل نمی‌شود مگر اين که اطمينان بر خلاف حاصل شود.
2ـ اگر شهود عادل باشند قول آنها حجت است واظهار نظر اهل فن قول آنها را از حجيت ساقط نمی‌کند.
آيت الله مکارم: 1ـ پذيرفتن آن بسيار مشکل است مشروط بر اين که استفاده کننده از دوربين وتلسکوپ،محل ماه را بداند وسوال مربوط به يک مکان يا مکانهاي مشابه باشد.
2ـ در صورتي که شياعي حاصل نشود در فرض سوال اعتماد به قول مدعيان مشکل است.
آيت الله نوري: 1و2ـ درمقام تعارض، هر يک از طرفين که موجب اطمينان بيشتر است مقدم است.
آيت الله وحيد(در پاسخي شفاهي):2ـ شهادت شهود محل تامل است با آن که عدالت آنها محرز است ولي نمی‌توان اصالت عدم الاشتباه را جاري کرد.
در موارد ذکر شده که اغلب موارد اختلاف نظر فقهي در زمينه رويت هلال را در بر می‌گيرد، فقها با برداشتهاي خود از روايات گوناگون رسيده دربحث رويت هلال و با استدلالهايي که بر اساس آن روايات می‌آورند به نظرات مختلفي می‌رسند که هر مسلمان با توجه به مذهب خود و با مراجعه به فقيهي که قول و نظر او را براي خود معتبر و لازم الاطاعه می‌داند تکليف شرعي و الهي خود را شناخته و بر طبق آن عمل می‌نمايد.
چند استفقتاء از آیت الله وحید خراسانی :
س: همانطور که‏ مي‏دانيد، وضعيت هلال‏در آخر يا اول‏ماه به‏يکي از حالت‏هاي‏زير است:
1ـ غروب هلال قبل از غروب خورشيد باشد.
2ـ غروب هلال مقارن با غروب خورشيد باشد.
3ـ غروب هلال بعد از غروب خورشيد باشد.
اميدواريم بيان فرمائيد که کداميک از حالات سه گانه فوق را مي‏توان به وسيله برنامه‏هاي محاسبه کننده الکترونيکي دقيق براي دورترين نقاط عالم محاسبه کرد؟ آيا استفاده از اين محاسبات براي تعيين اول ماه قبل از حلول آن امکان دارد يا اينکه حتما" بايد ماه با چشم رؤيت شود؟
ج: معيارِ اول ماه، هلالي است که بعد از غروب خورشيد غروب کند و رؤيت آن، قبل از غروب ممکن باشد، و محاسبات علمي اگر موجب يقين براي مکلف نشود، اعتبار ندارد.
س: آيا رؤيت تصوير هلال ماه با استفاده از دوربين CCD و انعکاس نور و بازخواني اطلاعات ضبط شده توسط رايانه، براي اثبات اول ماه کفايت مي‏کند؟
ج: رؤيت با وسيله، فرقي با رؤيت به طريق عادي ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤيت محفوظ باشد. پس رؤيت با چشم و با عينک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. اما در مورد انعکاس به رايانه که در آن صدق عنوان رؤيت معلوم نيست محل اشکال است.
س: اگر هلال ماه شوال در يک شهر ديده نشود، ولي تلويزيون و راديو از حلول آن خبر دهند، آيا کافي است يا تحقيق بيشتري واجب است؟
ج: اگر مفيد اطمينان به ثبوت هلال گردد يا صدور حکم به هلال از طرف ولي فقيه باشد، کافي است و نيازي به تحقيق نيست.
س: اگر تعيين اول ماه رمضان و عيد سعيد فطر به علت عدم امکان رؤيت هلال اول ماه به سبب وجود ابر در آسمان يا اسباب ديگر، ممکن نباشد و سي روز ماه شعبان يا ماه رمضان کامل نشده باشد، آيا براي ما که در ژاپن زندگي مي‏کنيم، جايز است که به افق ايران عمل کرده و يا به تقويم اعتماد کنيم؟ وظيفه ما چيست؟
ج: اگر اول ماه از طريق رؤيت هلال حتي در افق شهرهاي مجاوري که يک افق دارند، و يا از طريق شهادت دو فرد عادل و يا از طريق حکم حاکم ثابت نشود، بايد احتياط کرد تا اول ماه ثابت شود، و رؤيت هلال در ايران که در غرب ژاپن واقع است، براي کساني که مقيم ژاپن هستند، اعتبار ندارد.
س: آيا اتحاد افق در رؤيت هلال شرط است يا خير؟
ج: رؤيت هلال در شهرهائي که در افق متحد و يا نزديک به هم هستند و يا در شهرهائي که در شرق واقع شده‏اند، کافي است.
س: مقصود از اتحاد افق چيست؟
ج:منظور از آن، شهرهائي است که در طول خط واحدي واقع شده‏اند. بنابراين اگر دو شهر در يک خط طولي باشند (مراد از طول، طول در اصطلاح علم هيئت است)، گفته مي‏شود که آنها در افق متحد هستند.
س: اگر روز بيست و نهم ماه در تهران و خراسان عيد باشد، آيا براي افرادي هم که در شهري مانند بوشهر مقيم هستند، جايز است افطار کنند؟ با توجه به اينکه افق تهران و خراسان با افق بوشهر يکي نيست.
ج: به طور کلّي اگر اختلاف بين افق دو شهر به مقداري باشد که با فرض رؤيت هلال در يکي، هلال در ديگري قابل رؤيت نباشد، رؤيت آن در شهرهاي غربي براي مردم شهرهاي شرقي که خورشيد در آنها قبل از شهرهاي غربي غروب مي‏کند، کافي نيست، بر خلاف عکس آن.
س: اگر بين علماي يک شهر راجع به ثبوت هلال يا عدم آن اختلاف رخ دهد و عدالت آنها هم نزد مکلّف ثابت بوده و به دقت همه آنها در استدلال خود مطمئن باشد، وظيفه واجب مکلّف چيست؟
ج: اگر اختلاف دو بينه به صورت نفي و اثبات باشد، يعني يکي مدعي ثبوت هلال و ديگري مدعي عدم ثبوت آن باشد، اين اختلاف موجب تعارض دو بينه و تساقط هر دو است، و وظيفه مکلّف اين است که هر دو نظر را کنار گذاشته و درباره افطار کردن يا روزه گرفتن به آنچه که مقتضاي اصل است، عمل نمايد. ولي اگر بين ثبوت هلال و عدم علم به ثبوت آن اختلاف داشته باشند، به اين صورت که بعضي از آنها مدعي رؤيت هلال باشند و بعضي ديگر مدعي عدم مشاهده آن، قول کساني که مدعي رؤيت هلال هستند، در صورت عادل بودن، حجت شرعي براي مکلّف است و بايد از آن متابعت کند، و همچنين اگر حاکم شرعي حکم به ثبوت هلال نمايد، حکم وي حجت شرعي براي همه مکلفين است و بايد از آن پيروي کنند.
س: اگر شخصي هلال ماه را ببيند و بداند که رؤيت هلال براي حاکم شرع شهر او به هر علتي ممکن نيست، آيا او مکلّف است که رؤيت هلال را به حاکم اطلاع دهد؟
ج: اعلام بر او واجب نيست مگر آنکه ترک آن مفسده داشته باشد.
س: همانگونه که مي‏دانيد اکثر فقهاي بزرگوار پنج راه براي ثبوت اول ماه شوال در رساله‏هاي عمليه خود بيان کرده‏اند که ثبوت نزد حاکم شرع در ضمن آنها نيست، بنابراين چگونه بيشتر مؤمنين به مجرد ثبوت اول ماه شوال نزد مراجع، روزه خود را افطار مي‏کنند؟ شخصي که از اين راه اطمينان به ثبوت هلال پيدا نمي‏کند، چه تکليفي دارد؟
ج: تا حاکم حکم به رؤيت هلال نکرده، مجرد ثبوت هلال نزد او، براي تبعيت ديگران از وي کافي نيست، مگر آنکه اطمينان به ثبوت هلال حاصل نمايند.
س: اگر ولي امر مسلمين حکم نمايد که فردا عيد است و راديو و تلويزيون اعلام کنند که هلال در چند شهر ديده شده است، آيا عيد براي تمامي نواحي کشور ثابت مي‏شود يا فقط براي شهرهايي که ماه در آنها ديده شده و شهرهاي هم افق با آنها، ثابت مي‏گردد؟
ج: اگر حکم حاکم شامل همه کشور باشد، حکم او شرعا" براي همه شهرها معتبر است.
س: آيا کوچکي هلال و باريک بودن و اتصاف آن به خصوصيات هلال شب اول، دليل بر اين محسوب مي‏شود که شب قبل شب اول ماه نبوده، بلکه شب سي‏ام ماه قبلي بوده است؟ اگر عيد براي شخصي ثابت شود و از اين راه يقين پيدا کند که روز قبل عيد نبوده، آيا قضاي روزه روز سي‏ام ماه رمضان را بايد به جا آورد؟
ج: مجرد کوچکي‏و پائين بودن‏هلال يا بزرگي‏و بالا بودن‏و يا پهن‏يا باريک‏بودن آن‏دليل شرعي شب‏اول يا دوم بودن‏نيست، ولي‏اگر مکلّف‏از آن‏علم به چيزي‏پيدا کند بايد به مقتضاي علم خود در اين زمينه عمل نمايد.
س: آيا استناد به شبي که در آن ماه به صورت قرص کامل است (شب چهاردهم) و اعتبار آن به عنوان دليل براي محاسبه اول ماه جايز است تا از اين راه وضعيت يوم الشک معلوم شود که مثلا روز سي ام ماه رمضان است و احکام روز ماه رمضان بر آن مترتب شود، مثلا بر کسي که اين روز را بر اساس بينه روزه نگرفته، حکم به وجوب قضاي روزه شود و کسي هم که به دليل استصحاب بقاي ماه رمضان روزه گرفته، بري‏ء الذمّه باشد؟
ج: امر مذکور حجت شرعي بر آنچه ذکر شد، نيست، ولي اگر مفيد علم به چيزي براي مکلّف باشد، واجب است که طبق آن عمل نمايد
س: آيا استهلال در اول هر ماه واجب کفائي است يا احتياط واجب؟
ج:استهلال في نفسه واجب شرعي نيست.
س: آيا اول ماه مبارک رمضان و آخر آن با رؤيت هلال ثابت مي‏شود يا با تقويم، هر چند ماه شعبان سي روز نباشد؟
ج: اول يا آخر ماه رمضان با رؤيت شخص مکلّف يا با شهادت دو فرد عادل يا با شهرتي که مفيد علم است يا با گذشت سي روز و يا بوسيله حکم حاکم ثابت مي‏شود.

با توجه به مطالبی که در بالا ارائه شد این مسئله برای ما روشن و ثابت می شود که می توان در کشورهای قاره آمریکا طبق رویت هلال ماه در کشورهای غیر آمریکائی عمل کرد و اکثر مراجع در این کشورها دارای دفتر و ستاد استهلال نیستند و اگر تعداد اندکی که وجود دارد در شهرهای هست که از لحاظ افق و اختلاف ساعت ، با یکدیگر اختلاف شدیدی دارند مثلا نمی توان گفت که وقتی در واشینگتن و یا تورنتو اگر هلال ماه رویت شد پس ما می توانیم در آلاسکا هم به آن استناد کنیم بنابراین لازم است عزیزان برای رفع اختلاف و هماهنگی یک ستاد استهلال در شهرهای بزرگ و غیر هم افق که بتوانند در این مواقع مومنین را از سر درگمی نجات دهند چاره اندیشی کنند .
متاسفانه اخباری در شهر ونکوور وجود دارد که عدهّ ای از شیعیان به دلیل تعصب داشتن به یک مرجع دینی می خواهند بدون ادله شرعی به حکم او عمل نمایند تا اثبات کنند مثلا فلان مرجع تعیین کننده ما در این خصوص هست که باید عرض شود که این مساله به هیچ وجه تقلیدی نیست و نمی توان صرف اینکه مرجعی در قم یا نجف فتوای به رویت ماه رمضان و شوال داد مومنین در اینجا به آن عمل کنند و اساسا در این مورد فتوای مجتهد اگر مخصوص همان کشور محل سکونتش باشد در غیر آن به هیچ وجه حجیت شرعی ندارد و کسانی که میخواهند این تعصبات را به دین وارد سازنند و بدعت گذار رسمی غلط در این شهر باشند باید متوجه گناه خود باشند چرا که اگر عید فطر باشد و از روی تعصب و تبعیت از مرجع خاصی عید اعلام نشود و یا برعکس تمامی گناه کبیره این عمل متوجه بانیان آن خواهد شد .
در بین مراجع کنونی شیعه تقریبا هیچ مرجع اعلم به معنای علمی و واقعی وجود ندارد که از بقیه مراجع عالم تر و اعلم تر باشد چرا که در این صورت لازم است همه به اعلم رجوع کنند اینکه عدهّ ای از مریدان آیت الله سیستانی در این شهر می خواهند القاء کنند که فقط ایشان اعلم هستند راه اشتباهی را طی می کنند چرا که ایشان هیچ اعلمیّتی بر دیگر مراجع در ایران و غیر آن ندارند و دفتر ایشان در قم هم این ادعاها را بارها رد کرده است و صرفا یکی از علت هایی که مقلدان وی در خارج از کشور ایران و عراق نسبت به مراجع دیگر زیادتر می باشد به علت داشتن تبعیت عراقی ایشان می باشد که همین امر موجب گردیده دفاتر ایشان بتوانند به راحتی در کشورها و شهرهای مختلف دنیا فعالیت داشته باشند و به تبلیغ وی بپردازنند ولی عمده مراجع قم بنا به دلایل سیاسی حاکم در داخل کشور و همچنین شدت تحریم ها علیه ایران و دیدگاه منفی برخی کشورهای غربی و غیر اسلامی نسبت به دولت ایران همه و همه عواملی هستند که دست مراجع بزرگ دیگر را در این زمینه در کشورهای غیر اسلامی خصوصا غربی بسته است و گرنه خود حضرات آیات در اینکه مجتهد اعلم یگانه در این برهه از زمان وجود ندارد اتفاق نظر دارند و گرنه لازم می آمد وقتی کسی اعلم تر هست بقیه مراجع در برابر او تواضع کنند.
بنابراین سئوال های متعددی که در رابطه با عمل به فتوای کدام مرجع در خصوص عید فطر یا شروع ماه مبارک رمضان می شود از موضوعیت بحث ما خارج می شود و مراجع مادامی که ستاد استهلال مستقل در شهرهای بزرگ مثل ونکوور و یا غیره نداشته باشند فتوای آنها فقط در کشور محل سکونت خودشان معتبر است و در اینجا هیچ اعتبار شرعی نخواهد داشت ضمن اینکه تاکنون سابقه نداشته چنین فتوایی را صادر کرده باشد.

۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

انتقام از على چرا؟


كسى نيست سؤال كند كه مگر على ( ع ) چه گناهى مرتكب شده بود كه مستحق اين چنين روشهاى خشن غير انسانى و ضدّ اسلامى در حق او روا مىداريد؟

مگر در ركاب پيامبر اكرم ( ص ) جنگيدن گناه است؟

مگر براى اعتلاى كلمه اسلام تلاش كردن جرم است؟

مگر در جهت نابودى دشمنان اسلام وقرآن مبارزه كردن معصيت است؟

آيا نه اين است كه اينان كينهاى را كه از شخص رسول اكر ( ص ) داشتند بر على ( ع ) وارد ساختند كه كه على ( ع ) مىفرمايد :

كلّ حقد حقدته قريش على رسول اللّه ( ص ) أظهرته فيّ ، وستظهره في ولدى من بعدى ، مالى ولقريش ؟! إنّما وترتهم بأمر اللّه ورسوله ، أ فهذا جزاء من أطاع اللّه ورسوله إن كانوا مسلمين »

شرح نهج البلاغة : 20 / 328 .

تمام كينه هايى كه قريش از پيامبر گرامى ( ص ) داشتند بر من روا داشتند و پس از من نيز ، در حق فرزندان من روا خواهند داشت ، آخر مرا با قريش چه كار؟!

اگر من با آنان جنگيدم ، به دستور خدا و رسول او بود ، آيا همين است پاداش كسى كه از خدا و رسولش اطاعت كند؟!!

۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

برگی های از فضلیت امیرمومنان حضرت علی (ع)


در روز بیستم ماه مبارک رمضان که آثار مرگ بر حضرت امیر ظاهر شد به فرزندش امام حسن فرمود: شیعیانی که در بیرون خانه اجتماع نموده اند اجازه دهید بیایند و مرا ببینند. وقتی آمدند اطراف بستر را گرفتند و آهسته به حال آن حضرت گریه می نمودند، حضرت با کمال ضعف فرمودند: "سوال کنید از من هر چه می خواهید قبل از آن که مرا نیابید و لکن سوال های خود را سبک و مختصر کنید." اصحاب هر یک سوال می 
نمودند و جواب هایی می شنیدند.

از جمله سوال کنندگان صعصعه بن صوحان بود که از رجال بزرگ شیعه و از خطباء معروف کوفه و از روات بزرگ است. 

صعصعه عرض کرد: "مرا خبر دهید شما افضل هستید یا آدم" حضرت فرمودند: "قبیح است مرد خود را تعریف و تزکیه بنماید و لکن از باب «و اما بنعمه ربک فحدث» می گویم: من از آدم افضل هستم ... برای آدم همه قسم وسایل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود فقط از یک شجره گندم منع گردید و او منتهی نشد و از آن شجره منهیه خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد. ولی خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود، من به میل و اراده خود چون دنیا را قابل توجه نمی دانستم از گندم نخوردم.

کنایه از آن که کرامت و فضیلت شخص در نزد خدا به زهد و ورع و تقوا است هر کس اعراض او از دنیا و متاع دنیا بیشتر است قطعاً قرب و منزلت او در نزد خدا بیشتر و منت های زهد این است که از حلال غیر منهی اجتناب نماید.

عرض کرد: "شما افضل هستید یا نوح". فرمودند: "من از نوح افضل هستم ... نوح قوم خود را دعوت کرد به سوی خدا، اطاعت نکردند به علاوه اذیت و آزار بسیار به آن بزرگوار نمودند تا درباره آنان نفرین کرد «پروردگارا مگذار به روی زمین از کافرین فردی را». اما من بعد از خاتم الانبیاء با آن همه صدمات و اذیت های بسیار فراوانی که از این امت دیدم، ابداً درباره آن ها نفرین نکردم و کاملاً صبر نمودم." کنایه از این که اقرب خلق به سوی حق کسی است که صبرش بر بلا بیشتر باشد.

عرض کرد: "شما افضل هستید یا ابراهیم". فرمود: "من از ابراهیم افضل هستم ... ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد. خداوند فرمود: آیا باور نداری. عرض کرد: آری باور دارم (می خواهم به مشاهده آن) دلم آرام گیرد.». ولی ایمان من به جایی رسیده که گفتم: اگر پرده ها بالا رود و کشف حجب گردد، یقین من زیاد نخواهد شد."

کنایه از آن که علو درجه شخص به مقام یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین شود.

عرض کرد: "شما افضل هستید یا موسی". فرمود: "من افضل هستم ... وقتی خداوند او را مامور کرد به دعوت فرعون که به مصر برود، عرض کرد: «ای خدا من از آن ها یک نفر را کشته ام و می ترسم مرا به قتل برسانند. برادرم هارون که ناطقه اش از من فصیح تر است با من یار و شریک در کار رسالت فرما تا مرا تصدیق کند، می ترسم آن ها تکذیب رسالتم کنند». اما من وقتی رسول اکرم از جانب خدا مرا مامور کرد در مکه معظمه بالای بام کعبه بروم و آیات اول سوره برائت را بر کفار قریش قرائت نمایم با آن که کمتر کسی بود که برادر یا پدر یا عم و خال یا یکی از اقارب و خویشانش به دست من کشته نشده باشد، اطاعت امر نموده، تنها رفتم و ماموریت خود را انجام دادم."

کنایه از آن که فضیلت شخص به توکل به خداست هر کس توکلش بیشتر است فضیلت او بیشتر است.

گفت: "شما افضل هستید یا عیسی". عرض کرد: "من افضل از عیسی هستم ... پس از آن که مریم به واسطه دمیدن جبرئیل در گریبان او به قدرت خدا حامله شد همین که موقع وضع حمل او رسید وحی شد به مریم که این خانه محل عبادت است نه زایشگاه، فلذا از بیت المقدس بیرون رفت. اما من وقتی مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت در حالتی که وسط مسجد الحرام بود به صاحب کعبه متمسک گردیده و عرض کرد: الهی به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده این درد زاییدن را بر من آسان گردان، همان ساعت دیوار خانه شکافته شد، مادرم فاطمه را با ندای غیبی به داخل خانه نمودند و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم."

کنایه از آن که در مرتبه اول شرف مرد به حسب و نسب و طاهریت مولد است، هر که روح و نفس و جسد او پاکیزه است، او افضل است.

منبع: کتاب "شب های پیشاور" نوشته سلطان الواعظین شیرازی. این کتاب حاصل ده جلسه مناظره ایشان با روحانیان اهل تسنن که با حضور چهار نفر خبرنگار و حدود دویست مستمع شیعه و سنی بوده، می باشد.

برای زلزله زدگان آذربایجان

از چه لرزیدی زمین؟؟؟!!! به کدام گناه صورت مادر اشک شد 

وصورت کودک تباه؟؟؟!!!! 

از چه لرزیدی زمین؟؟؟!!! این مصیبتو به همه ی ایرانیها 

تسلیت میگم . نمی دونم چی بگم ........

من بتون عزیز همشهریلریمه آذربایجان ملتنه بو بویوک 

مصیبته تسلت عرض ادریم الله ان شاالله تامام بو ملت 

قهرمانا صبر عنایت ایتسن .

Şerif Azerbaycan halkı, benim taziyelerini Kabul

۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

شب ليله القدر


شب ليله القدر همان شبي است كه شما با خداي خود انس مي گيريد. آيا ميبيني كه ليله القدر چه قدر خوب است؟ چقدر حديث براي ليله القدر شنيده‌ايد؟وقتي كه با خداي خود انس گرفتي آن شب ليله القدر است و آن را احيا گرفته‌اي. شب زنده شده است و به صبح انچاميده است. تسبيح خدا شده است .حتي مطلع الفجر. ملائكه را خداوند بر سر آن عبدي مي‌ريزد كه بيچاره شده است و خدا و ائمه را مي‌خواند. تا چه وقت؟ حتي مطلع الفجر.
ان ش
اء الله همه شبها براي ما شب قدر باشد. هر شب از شب قبل بهتر .هر وقت محزون شدي و با خوبان از خودت دفع حزن كردي ، ليله القدر است. وقتي كه ليله القدر را درك كردي ، صبح ديگر نزديك است . صبح ، فرج است و صبح فرج است.
ديگر آزادي هرجا كه مي خواهي مي‌روي و هر كاري را كه مي خواني مي كني .ديگر خواست نيست. هرچه از دستت صادر مي‌شود خواست اوست. خواست، مال اوست. خواست يك بخاري است كه از وجود شما در مي‌آيد و بالا مي‌رود. اگر مي‌خواهي نام او را روح بگذار .آيا اين نقطه‌اي است از ما؟ بله.به مركز آسمان و زمين مي‌رود و سپس از آسمانهاي غيب روي خودت و خلق خدا سايه مي اندازد.
 

۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبه

اسلام در دست دکترها و مهندس های اسلام شناس و طلبه های قلابی

در این شبها فرصتی دست داد که پس از سالها برای اولین بار بتوانم بدور از هیاهو و جمعیت کمی با خود و خدای خود خلوت کنم و چقدر زیبا بود این لحظات که سالها از آن بی بهره بودم هر چند در اسلام مکررا بر جماعت تاکید شده ولی انصافا خلوت گزینی و معتکف شدن هم برای خودش عالمی دارد و بدون اغراق در این چهارده سال اخیر بهترین شب های ماه رمضان عمرم در اینجا بود که بوی از ریا و منیت و چشم به هم چشمی و خیلی از آفات هایی که متاسفانه امرزوه دامن گیر جماعت ما ایرانی ها شده نداشت و از خدا خواستم که مرا دوباره به جماعت برنگرداند و این حال خوش را از ما دریغ نکند.
از اینکه این همه سال پیش نماز بوده ام احساس گناه می کنم چرا باید این مسئولیت سنگین را بپذیرم و در حالی که می توانم برای خود فردا نماز بخوانم و هر گونه که لذت می برم عبادت کنم ، مردمی که به من اقتدا می کنند مسئولیت سنگینی را به دوش من می گذارند که گاه کمر شکن است وقتی دیگرانی هستند که برای پیش نماز شدن سر و دست می شکنند و در برخی از مراکز اسلامی خدا خدا می کنند آخوندی نباشد که اینها پیش نماز باشند و برای خود جایگاهی دست و پا کنند چرا ما آخوند ها اصلا دخالت کنیم ، به جهنم که مردمی که عقلشان به چشمشان است چه بلایی سر این دین  می آورند ؟ وقتی مردم اسلام  مدرن و اسلام باب میل خود را می خواهند ما چه کاره هستیم که غصه آنها را بخوریم !
مگر این مذهب صاحب ندارد خودش هم بیاید درستش کند وقتی مردم در طول سال نمازشان را خیلی هاشان نمی خوانند و آن وقت می خواهند با چند نوبت نماز خواندن در شب های قدر و ماه رمضان و محرم و... خود را به خدا نزدیک کنند و از آن طرف هم مداحان ضد خدا و ضد قرآن و اهل بیت و بی سواد هم می گویند اگر امشب شب قدر توبه کنید و یک قطره اشک برای سیدالشهداء و حضرت علی (ع) بریزید یک راست می روید بهشت نتیجه این گونه اسلام می شود اسلام این روزهای ما ، یعنی شما بعد از این مجلس بیرون رفتید بروید هر کاری دلتان می خواهد انجام دهید بیائید اینجا یه گریه کنید و دوتا سینه بزنید گناهاتون پاک میشه ؟ !!!
این خدایی که این مداحان بی دین و بی سواد می گویند چقدر خدای بی خودی هست مطمئنا خدای آنها با خدای اسلام واقعی متفاوت است خدای ما در قرآن ترک واجبات را حرام دانسته و موکدا دستور به نماز داده و بارها گفته است که توبه هر کسی مورد قبول واقع نمی شود یکی از آنها تاریک الصلاه و سست ایمانها و منافقین هستند این چرت و پرت ها را به خورد مردم می دهید از خدا بترسید فردای قیامت باید جوابگو باشید آقایان .
اسلام دین عمل گرایی ایست و عقلانی ، کسی منکر گریه کردن بر مصائب اهل بیت (ع) نیست ولی این به این مفهوم و مجوزی برای ما نیست که برویم هر کاری دوست داریم انجام بدهیم و بعد با دو قطره اشک کارمان درست شود .
قصد نداشتم دیگر در کار این جماعت متملق و ریاکار و دنبال نام برخی از افراد به اصطلاح مومن و جیره خوار ورود پیدا کنم و چیزی بنویسم ولی چه کنم دست از سرمان بر نمی دارند تماس می گیرند و مطالبی را بیان می کنند که شرم آور است نمی شود از کنار آن گذشت ، عاقبت و خروجی سلسله درس های " اسلام و مدرنیته " مکلاهایی که خودشان را دکتر و مهندس می نامند چیزی جزء این نیست ، عاقبت خیانت ها و سوء استفاده روحانی بدنامی که به اسم دین و مذهب مردم ساده و مومن را سرکیسه کرد و رفت جزء این نیست که یک بهائی زاده پیش نماز عدهّ ای از شیعه ها شود .
برخی از کسانی که چند وقت پیش من را به جرم یک دیدگاه سیاسی ملامت می کردند و برای آن آقای دکتر که می خواست اسلام و مدرنیته را به آنها یاد بدهد یقه می دریدند امروز کجا رفته اند که دست گل های این دکترشان که ادعا هم می کند در حوزه درس خوانده است باید در آن حوزه علمیه ای که ایشان آنجا درس خوانده است را گِل بگیرند که برای خود فتواهای صد تا یک من غاز صادر می کند و مسلمات و قطعیات دین را فدای خوشایند چند نفر و چند صبا تریبون داشتن می کنند و دم می زنند که ما مقلد آقای سیستانی هستیم که بعید می دانم ایشان از این افتضاحات این افراد خبر داشته باشد لااقل به فرمایش سیدالشهدا (ع) دین ندارید آزاده باشید و اسم این مرجع بزرگ و عزیز را بیش از این با رفتارهای زشت خراب و لکه دار نکنید شما اگر واقعا برای خدا احساس تکلیف کرده اید اگر راست می گوئید این جایگاه پیامبر (ص) را رها کنید صاحب این مذهب خودش می داند چه کند !! معلوم است که این کار را نمی کنید آنوقت دیگر کسی دکتر دکترتان نخواهد کرد و زنانتان پیش دیگران نمی توانند پزتان را بدهند وبگویند دکتر خیلی آدم مومن و... است .
اگر این دکتر طلبه بود و درس طلبگی خوانده عرضه دارد لباس روحانیت بپوشد و تبلیغ کند نه اینکه عافیت طلب باشد و ریشش را گاهی شش تیغ کند و بعد ادعا کنند که دکتر خودش طلبه بوده ، کدام طلبه ریشش را شش تیغ می کند و با زنهای نامحرم دست می دهد و بعد می آید و اسلام و تفسیر قرآن را درس می هد این افراد یک مشت عافیت طلب نون به نرخ روز خور هستند و عین آفتاب پرست رنگ عوض می کنند اگر آدم درستی بودند که جلوی خیلی از انحرافات را در مجالس خود می گرفتند و توی دهن متملقین خود می زدند .
به هر حال خواستم بگویم دوستان خودشان می دانند شرکت در این مجالس این طلبه قلابی و مامور امنیتی و دست نشانده که افکار بیمار خود را با تفسیر به رای کردن آیات قرآن و برخی از روایات محل اشکال است و از ثواب و صواب انسان را دور خواهد کرد کسانی که از پول بیت المال مواجب گیر هستند و با این ترفند آدم فروشی می کنند خائن به مردم و اسلام هستند و به زودی اسنادی در این زمینه دارم که در همین سایت به یاری امام زمان در رابطه با این دکتر اسلام و مدرنیته و طلبه قلابی که خیلی ها فکر می کنند آدم درستی هست منتشر خواهم کرد تا مردم متوجه شوند یک مامور و شکنجه گر در ایران چگونه خود  را در قالب دکتر و طلبه جا زده و امروز در یکی از مراکز اسلامی برای مردم درس اسلام می دهد منتظر باشید تا اسناد را به زودی منتشرکنم .
التماس دعا.


۱۳۹۱ مرداد ۱۸, چهارشنبه

بمناسبت شهادت امیرالمومنین علی (ع)






شهادت مظهر کامل عدل وعدالت امیر مومنان علی علیه السلام را به پیشگاه فرزندش، صاحب الامر، بقیة الله اعظم امام زمان حضرت مهدی ارواحنا له الفداء وعاشقان ومحبان آنحضرت تسلیت و تعزیت عرض میکنیم.

۱۳۹۱ مرداد ۱۳, جمعه

چهل حدیث شریف از امام حسن مجتبی (ع) بمانسبت تولد ایشان


در این مطلب سخنان حکمت آموز امام مجتبی علیه السلام را در موضوعات مختلف ذکر می نماییم به امید آن که از این گوهرها نهایت استفاده را در جهت کسب فضایل اخلاقی و رد رذایل اخلاقی داشته باشیم.
1- قیل له ‏علیه السلام: فما الحلم؟ قال‏علیه السلام:" كظم الغیظ و ملك ‏النفس." ( تحف ‏العقول، ص 227)
از حضرت امام حسن‏ علیه السلام پرسیده شد كه بردبارى یعنى چه؟ فرمودند: بردبارى عبارت از فرو بردن خشم و اختیار نفس را داشتن .
2- قیل له ‏علیه السلام: فما الشرف؟ قال‏علیه السلام: اصطناع العشیرة؟ و حمل الجریرة. ( تحف‏العقول، ص 227)
از حضرت پرسیده شده بزرگوارى چیست؟  فرمودند: احسان‏ به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.
3- قیل له ‏علیه السلام: فما المروة؟ قال‏علیه السلام: حفظ الدین، و اعزازالنفس، و لین الكنف، و تعهد الصنیعة، و اداء الحقوق، و التحبب الى الناس. ( تحف‏العقول، ص 227)
از امام‏علیه السلام پرسیده شد كه جوانمردى یعنى چه؟ فرمودند: جوانمردى عبارت است از حراست دین، و عزت نفس، و با نرمش برخورد نمودن و بررسى عملكرد خویش، و پرداخت ‏حقوق و دوستى نمودن با مردم .
4- قیل له ‏علیه السلام: فما الكرم؟ قال‏علیه السلام: الابتداء بالعطیة قبل ‏المسئلة و اطعام الطعام فى المحل.
از امام حسن‏علیه السلام معناى كرامت و بزرگ ‏منشى را پرسیدند؟ فرمودند: بخشش پیش از خواهش و اطعام در هنگام قحطى .
5- قال امام المجتبى‏علیه السلام: اعلموا ان الله لم یخلقكم عبثا و لیس بتارككم سدى، كتب آجالكم و قسم بینكم معائشكم‏ لیعرف كل ذى لب منزلته و ان ما قدر له و ما صرف عنه‏ فلن یصیبه. ( تحف‏العقول، ص 234)
امام ‏علیه السلام فرمودند: «اى بندگان خدا» بدانید كه خداوند شما را بیهوده نیافریده است، و به حال خود رها ننموده، مدت عمرتان ‏را نوشته، و روزى شما را بینتان تقسیم نموده تا هر خردمندى‏ قدر و ارزش خود را بداند و بفهمد جز آنچه مقدر شده هرگز به‏ او نمى‏رسد.
6- قال الامام المجتبى‏ علیه السلام: قد كفاكم مؤونة الدنیا و فرغكم ‏لعبادته و حثكم على الشكر وافترض علیكم الذكر واوصاكم بالتقوى. ( تحف‏العقول، ص 234)
امام مجتبى‏علیه السلام فرموده است: به تحقیق خداوند روزى شما را بر عهده گرفته است، و شما را براى بندگى فراغت‏ بخشیده و به‏ شكرگزارى تشویق نموده است و نماز را بر شما واجب فرموده‏ و به پرهیزكارى توصیه فرموده است.
7- قال علیه السلام: والتقوى باب كل توبة و راس كل حكمة و شرف ‏كل عمل. بالتقوى فاز من فاز من المتقین. ( تحف‏العقول، ص 234)
امام مجتبى‏علیه السلام فرموده است: پرهیزكارى در بازگشت « به ‏سوى خدا» و سر رشته هر حكمت، و شرافت هر كار است، وهر كس از پرهیزكاران به كامیابى رسید به وسیله تقوا بوده ‏است.
8- قال امام المجتبى‏علیه السلام: ما تشاور قوم الا هدوا الى ‏رشدهم .( تحف‏العقول، ص 236)
امام مجتبى‏علیه السلام فرمود: هیچ قومى مشورت نكرد مگر این كه به ‏ترقى و تكامل راه یافت.
9- قال‏علیه السلام: انه قال فى تفسیر قوله « وقفوهم انهم‏ مسئولون‏» انه لا یجاوز قدما عبد حتى یسئل عن اربع: عن‏ شبابه فیما ابلاه و عمره فیما افناه، و عن ماله من این جمعه، و فیما انفقه، و عن حبنا اهل البیت. ( بحارالانوار، ج 44، ص12)
امام حسن‏ علیه السلام: در تفسیر آیه شریفه « وقفوهم انهم ‏مسئولون‏» فرموده‏اند: به تحقیق « روز قیامت‏» هیچ بنده‏اى‏ قدم از قدم برنمى‏دارد مگر این كه نسبت ‏به چهار چیز مورد بازجویى و پرسش قرار مى‏گیرد:
الف- از جوانى‏اش كه در چه راهى مصرف نموده است.
ب- از عمرش كه در چه كارى آن را به كار گرفته است.
ج- از ثروتش كه چگونه جمع و در چه راهى مصرف نموده است.
د- از دوستى ما اهل بیت و خاندان پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم .
10- قال‏علیه السلام: لو لم یبق لبنى امیة الا عجوز درداء، لبغت دین ‏الله عوجا و هكذا قال رسول الله ‏صلى الله علیه و آله و سلم. (بحار، ج‏44، ص 43)
جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: اگر از بنى‏امیه « در روى زمین‏ احدى نماند جز پیرزن فرتوت و ناتوانى، همان یک نفر دین خدا را به ‏مسیر نادرستى خواهد كشاند.
11- قال الامام المجتبى‏علیه السلام: اعمل لدنیاك كانك تعیش ‏ابدا، واعمل لاخرتك كانك تموت غدا.( الحیاة، ج‏4، ص 62)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: چنان براى دنیایت تلاش كن كه گویا همیشه زنده‏اى، و چنان براى آخرتت تلاش كن كه گویى فردا مرگت فرا مى‏رسد.
12- قال: كان الحسن ابن على‏علیه السلام: اذا قام الى الصلاة لبس ‏اجود ثیابه فقیل له: یابن رسول الله! لم تلبس اجود ثیابك؟! فقال‏ علیه السلام: ان الله جمیل یحب الجمال فاتجمل‏ لربى و هو یقول « خذوا زینتكم عند كل مسجد» فاحب ان‏ البس اجود ثیابى. ( الحیاة، ج‏5، ص 66)
راوى مى‏گوید: امام حسن‏علیه السلام زمانى كه نماز را برپا مى‏داشتند زیباترین لباس را مى‏پوشیدند، به حضرت عرض شد، اى پسر رسول خدا چرا به هنگام نماز اینگونه لباس مى‏پوشى؟ حضرت فرمودند: به تحقیق خدا زیبا است و زیبائى را دوست ‏مى‏دارد. پس خود را براى پروردگارم مى‏آرایم، چنانچه‏ مى‏فرماید: « به هنگام نماز و حضور در مساجد لباس زیباى‏ خود را بپوشید» پس دوست دارم كه بهترین لباسم را بپوشم.
13- قال‏علیه السلام: ان اكیس الكیس التقى، و احمق الحمق‏الفجور. (الحیاة، ج‏1، ص 203)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: زیرك ترین زیرك ها فرد با تقوا است‏، و احمق‏ترین احمق ها شخص فاجر و فاسق است.
14- قال‏علیه السلام: كونوا اوعیة العلم و مصابیح الهدى فان ضوءالنهار بعضه اضوء من بعضها. ( كافى، ج‏1، ص 301)
امام فرمودند: جایگاه هاى دانش و چراغ هاى درخشان هدایت ‏باشید زیرا روشنى روز بعضى از بعضى دیگرش بیشتر است.
15- قال الحسن بن على‏علیه السلام: تاتى علماء شیعتنا القوامون ‏بضعفاء محبینا و اهل ولایتنا یوم القیامة، والانوار تستطع ‏من تیجانهم. ( محجة البیضاء، ج‏1، ص 33)
امام حسن‏علیه السلام فرموده است: از میان شیعیان ما علمایى به پا مى‏خیزند كه ایستادگى افراد ضعیف از دوستان ما و آنها كه ‏ولایت ما را پذیرا شده‏اند به واسطه آنها است و از تاجى كه بر سر دارند نور مى‏درخشد.
16- و كان الحسن‏علیه السلام: اذا افرغ من وضوئه تغیر لونه فقیل ‏له فى ذالك، فقال‏علیه السلام: حق على من اراد ان یدخل على ذى‏العرش ان یتغیر لونه.
امام حسن‏علیه السلام زمانى كه وضویش پایان مى‏پذیرفت رنگ‏ مباركش تغییر مى‏نمود. در این باره از حضرت پرسیده شده ‏«چرا رنگ شما تغییر مى‏نماید؟» فرمودند: كسى كه مى‏خواهد وارد بارگاه «خدای متعال‏» گردد سزاوار است رنگش تغییرنماید.
17- «قال نعم: استعد لسفرك و حصل زادك قبل حلول ‏اجلك. (منتهى‏الآمال، ج‏1، ص 436)
مردى از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده ‏سفر آخرت ‏شو و زاد و توشه آن را پیش از رسیدن مرگ فراهم ‏نما.
18- قال امام حسن‏علیه السلام: ایها الناس انه من نصح لله و اخذ دلیلا هدى للتى هى اقوم و وفقه الله للرشاد و سدده ‏للحسنى . ( تحف‏ العقول،ص‏227)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: هان اى مردم، به تحقیق كسى كه براى‏ خدا پند دهد و سخن خدا را راهنماى خود قرار دهد به راهى ‏پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد موفق سازد.
19- قال امام المجتبى‏علیه السلام: بین الحق و الباطل اربع اصابع، ما رایت ‏بعینیك فهو الحق و قد تسمع باذنیك باطلا كثیرا.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 105)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: بین حق و باطل به اندازه چهار انگشت ‏فاصله است، آنچه با چشم ببینى حق است و چه بسا كه باطل‏ زیادى را با گوش بشنوى.
20- قیل له ‏علیه السلام ما الزهد؟ قال‏علیه السلام: الرغبة فى التقوى والزهادة فى الدنیا. قیل: و ما الحلم؟ قال كظم الغیظ و ملك‏النفس. قیل ما السداد؟ قال دفع المنكر بالمعروف. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 106)
از حضرت امام حسن مجتبى‏علیه السلام پرسیده شد زهد چیست؟ فرمودند: میل به پرهیزکارى و بى‏میلى نسبت‏ به دنیا. باز پرسیده شد كه حلم چیست؟ فرمودند: خشم را فرو بردن و مالك خود شدن. باز پرسیده شد كه سداد چیست؟ فرمودند: بدى را به وسیله خوبى برطرف نمودن.
21- قال الحسن‏علیه السلام: لبعض ولده: یا بنى لا تواخ احدا تعرف ‏موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبرة و رضیت العشرة‏ فاخه على اقالة العثرة و المواساة فى العسرة. ( تحف‏العقول، ص 236)
امام حسن‏علیه السلام به یكى از فرزندانشان فرمودند: اى پسرم با احدى برادرى مكن تا آن كه بدانى كجاها مى‏رود و از كجاها مى‏آید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و رفتارش را پسندیدى با او برادرى كن. به شرط این كه رفتارت بر اساس ‏چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.
22- قال امام حسن‏علیه السلام: ان ابصر الابصار ما نفذ فى الخیرمذهبه و اسمع الاسماع ما وعى التذكیر و انتفع به اسلم‏القلوب ما طهر من الشبهات.(از هر معصوم چهل حدیث، ص 111)
امام حسن‏علیه السلام فرمودند: همانا بیناترین چشم‏ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوش‏ها آنست كه پذیرنده‏تر باشد و سالم‏ترین دل ها آن است كه از شبهه پاك باشد.
23- قال علیه السلام: لا یغش العاقل من استنصحه. ( تحف‏العقول، ص 239)
امام ‏حسن‏علیه السلام فرمودند: خردمند كسى است كه وقتى از او پند خواستند خیانت نكند.
24- قال‏علیه السلام: اذا لقى احدكم اخاه فلیقبل موضع النور من‏ جبهته. ( تحف‏العقول، ص 239)
امام حسن‏علیه السلام فرمودند: هر گاه یكى از شما برادر خود را ملاقات كند، باید كه جایگاه نور از پیشانى او را ببوسد.
25- قال امام المجتبى‏علیه السلام: هلاك الناس فى ثلاث: الكبر،الحرص، الحسد. الكبر به هلاك الدین و به لعن ابلیس. الحرص عدو النفس و به اخرج آدم من الجنة. الحسد رائدالسوء و به قتل قابیل هابیل.( از هر معصوم چهل حدیث، ص 113)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: نابودى مردم در سه چیز است: 1- بزرگ نمائى  2- افزون‏ خواهى بسیار  3- حسد و رشك بردن.
بزرگ‏ نمائى كه به وسیله آن دین نابود مى‏گردد و به واسطه آن‏ شیطان ملعون رانده درگاه خدا شد و حرص كه به خاطر آن آدم ‏از بهشت ‏خارج شد، و رشك كه سررشته همه بدى است و به‏ واسطه آن قابیل هابیل را كشت.
26- قال امام‏المجتبى علیه السلام: اوصیكم بتقوى الله و ادامة التفكر،فان التفكر ابو كل خیر و امه. (از هر معصوم چهل حدیث، ص‏114)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: شما را به پرهیزکارى و ترس از خدا و ادامه تفكر و اندیشه سفارش مى‏كنم زیرا تفكر و اندیشه ‏سرچشمه همه خوبی ها است.
27- قال امام المجتبى‏علیه السلام: غسل الیدین قبل الطعام ینفى ‏الفقر و بعده ینفى الهم. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: شستن دست ها پیش از غذا فقر رامى‏زداید و بعد از آن اندوه را برطرف مى‏سازد.
28- قال‏علیه السلام: صاحب الناس بمثل ما تحب ان یصاحبوك. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 114)
امام حسن مجتبى‏علیه السلام فرمود: چنان با مردم رفتار نما كه ‏دوست دارى با تو رفتار كنند.
29- قال‏علیه السلام: لاادب لمن لاعقل له ولا مروة لمن لاهمة له‏ و لاحیاء لمن لا دین له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 115)
كسى كه عقل ندارد ادب ندارد، و كسى كه همت ندارد جوانمردى ندارد و كسى كه حیا ندارد دین ندارد.
30- قال امام المجتبى علیه السلام: علم الناس علمك و تعلم علم‏ غیرك. (از هر معصوم چهل حدیث ، ص 116)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیز دانش دیگران را فراگیر.
31- قال‏علیه السلام: لا غنى اكبر من العقل ولا فقر مثل الجهل ولا وحشة اشد من العجب ولا عیش الذ من حسن الخلق. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 116)
امام حسن مجتبى‏علیه السلام فرمود: هیچ بى‏نیازى برتر از عقل نیست ‏و هیچ نیازمندى هم مثل نادانى نیست و هیچ وحشتى بدتر از خودپسندى‏ نیست، و هیچ‏ عیشى‏ لذت ‏بخش ترازاخلاق ‏نیكو نیست.
32- قال‏علیه السلام: قیدوا العلم بالكتاب.
امام حسن‏علیه السلام فرمود: علم را با نوشتن مهار كنید.
33- قال‏علیه السلام: من بدء بالكلام قبل السلام فلا تجیبوه.( چهل حدیث از هر معصوم، ص 117)
امام ‏حسن‏علیه السلام ‏فرمود:هركس ‏قبل ‏از سلام ‏سخن‏ گفت‏ جوابش‏ را ندهید.
34- تعلموا العلم فان لم تستطیعوا حفظه فاكتبوه و ضعوه ‏فى بیوتكم. (از هر معصوم چهل‏حدیث، ص 118)
دانش را فراگیرید و اگر توان حفظش را ندارید بنویسید و در خانه‏هایتان نگهدارى نمائید .
35- قال‏علیه السلام: الشروع بالمعروف و الاعطاء قبل السؤال من‏ اكبر السؤدد. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 117)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: آغاز نمودن به بذل و بخشش پیش از درخواست و تقاضا، از بزرگترین شرافت و بزرگى است.
36- قال‏علیه السلام: من عبد الله، عبد الله له كل شى‏ء. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)
امام حسن‏علیه السلام فرمود: كسى ‏كه خدا را بندگى نماید، خداوند هم‏ همه چیز را فرمانبردار او گرداند.
37- قال‏علیه السلام: انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا ان یدعوالله فیستجاب له. ( از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)

امام حسن‏علیه السلام فرمود: كسى كه در دلش جز خشنودى خدا خطور نكند، چون دعا كند؛ من ضامنم كه دعایش مستجاب گردد.

38- قیل له فما النجدة؟ قال‏علیه السلام: الذب عن الجار و الصبر فى المواطن و الاقدام عند الكریهة. ( تحف‏العقول، ص 227)
از حضرت امام مجتبى‏علیه السلام پرسیده شد نیرومندى چیست؟ فرمودند: دفاع از پناهنده، و پایدارى در نبرد، و ایستادگى‏ هنگام ‏سختى.
39- قیل له فما الفقر؟ قال‏علیه السلام: شره النفس الى كل ‏شى‏ء. ( تحف‏العقول، ص 228)
از حضرت‏ پرسیده‏ شد فقر چیست؟ فرمودند: آزمندى به هر چیزى.
40- قیل ‏له:فما الغنى؟ قال‏علیه السلام: رضاالنفس بما قسم ‏لها و ان‏ قل. ( تحف‏العقول، ص 228)
از امام مجتبى معناى غنا پرسیده شد، فرمود: خشنود بودن ‏انسان به مقدارى كه خدا روزى او نموده هر چند كم باشد.
التماس دعا 

۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

آشنایی با بزرگ ترین معجره قرن


  • نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت...
  • حدود یک صدسال پیش در ساروق که آن روزها از روستاهای بزرگ اراک بود، واقعه‌ای در اعماق خاموشی روی داد که دنیا را تکان داد، در آن واقعه عظیم جوانی به نام محمد کاظم کریمی که جوانی 27ساله بود درس و مکتب نرفته ، به یک باره حافظ کل قرآن شد. 

  • واقعه حافظ قرآن شد محمد کاظم کریمی مدتها از سوی او مخفی ماند اما به مرور برملاشد و در دیدار با بزرگان دین در قم این راز جهانی و اثبات شد.
  • او تنها فرد عادی در جهان است که قرآن را به این کیفیت حافظ شده است.
  • تایید معجزه بودن کربلایی کاظم توسط مجتهدین
  • کیفیت حافظ شدن وی به گونه ای بود که وی آیات قرآن را نورانی می دید و از میان جملاتی و نوشته هایی که پیش روی وی می گذاشتند او آیات قرآن را نورانی و سبز می دیده و از حفظ می خواند.البته سایر خطوط در نظر او تاریک بودند. 
  • محمد کاظم کریمی که بعدها به کربلایی کاظم ساروقی شهرت یافت دیدارهایی با مجتهدین داشت.
  • آیت الله سید احمد زنجانی، آیة الله سیدعبدالله شیرازی، آیة الله مرعشی نجفی و آیة الله مکارم شیرازی از جمله این بزرگان بودند که به معجزه بودن وی صحه گذاشتند.
  • کربلایی کاظم همچنین در سفرهایی که به شهرهای مختلف داشت با علمای مختلفی برخورد می‌کند و آزمایشهای متعددی از او گرفته می‌شود و همین امر تأییدات افراد مختلفی را به همراه دارد. از جمله آیات عظام بروجردی، سید احمد خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمدهادی میلانی، دستغیب، علامه طباطبایی، مکارم شیرازی و دیگران. 
  • دست نوشته‌هایی از آیات عظام سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، عبدالله شیرازی، سید احمد زنجانی، مکارم شیرازی در تایید حافظ قرآن بودن کربلایی کاظم همراه با اشاره‌هایی به ویژگیهای خارق العاده او وجود دارد. همچنین آیت الله دستغیب در کتاب داستانهای شگفت این ماجرا را نقل کرده‌است.

کربلایی کاظم: سه عامل توجه خدا به من
کربلایی کاظم خود بر این عقیده بوده که سه عامل باعث توجه خداوند به وی بوده است. 
او این چنین می‌گوید: من سه چیز را رعایت می‌کردم که شاید به خاطر همین سه چیز مورد لطف خداوند قرار گرفتم:1- این که هرگز لقمه حرام نخوردم، 2- هرگز نماز شبم ترک نشد و 3- پرداخت خمس و زکاتم را هرگز قطع نکردم.


واقعه چه بود؟
در کتب مربوط به کربلایی کاظم چنین آمده است: کربلایی نمازهایش را در امامزاده 72 تن می خوانده است، روزتابستانی در بین راه به امامزاده‌ای می‌رود و فاتحه‌ای می‌خواند وقتی بیرون می‌آید تا به خانه برگردد ناگهان دو سید عرب نورانی و بسیار خوش سیما با لباس‌های عربی و عمامه سبز نزد او می‌آیند و به او می‌گویند؛ محمدکاظم بیا با هم در امامزاده برای بچه‌های پیغمبر فاتحه‌ای بخوانیم.
یکی از آن آقایان به محمدکاظم می‌گوید: محمد کاظم کتیبه‌های سقف امام زاده را بخوان! ایشان به سقف نگاه می‌کند و خط هایی به صورت نور برجسته را می‌بیند که قبلاً نبوده بعد می‌گوید: آقا من سواد ندارم، مکتب نرفته‌ام، چطور بخوانم.
آن آقا دوباره تکرار می‌کند که بخوان! بعد می‌گوید: ما می‌خوانیم تو هم بخوان و در حالی که با دست به سینه وی می‌کشد شروع می‌کنند به خواندن 6 آیه از سوره اعراف از آیه 54 تا 59: "بسم الله الرحمن الرحیم، ان ربکم الله الذی خلق السموات و الارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثا والشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره، الاله الخلق و الامر تبارک الله رب العالمین..."  کربلایی کاظم آن آیه را با چند آیه پس از آن همراه با آن سید می‌خواند و آن سید همچنان دست به سینه او می‌کشد تا می‌رسند به آیه 59 "انی اخاف علیکم عذاب یوم العظیم."
کربلایی کاظم بعد از خواندن آن آیات سرش را برمی‌گرداند تا با آن آقا حرفی بزند اما کسی را آنجا نمی‌بیند بعد با خودش می‌گوید که آنها یا امام بوده‌اند یا فرشته؟ اسم مرا از کجا می‌دانستند؟ آنها غریب بوده‌اند؟ آنها قرآن را در سینه من گذاشتند و رفتند و سپس بی‌هوش می‌شود.


کربلایی کاظم در سال 1300 هجری قمری در روستای ساروق اراک به دنیا آمد، او کشاورز بود و زکات خود حتی بیش از آنکه باید باشد، پرداخت می کرد. 27 ساله بود که به یکباره پس از دیدن خوابی در امامزادگان ‪  72تن ساروق حافظ قرآن شد.
به گفته محققان او تنها بی سوادی است که در طول تاریخ اسلام از میان مردم حافظ کل قرآن شد. سادگی و بی آلایشی کربلایی کاظم را در چهره فرزند ارشد او که اکنون فردی سالخورده است نیز می توان دید.
ویژگیهای منحصر به فرد قرآن خوانی کربلایی کاظم
از جمله ویژگی‌هایی که گفته می شود در آزمایش‌های مختلف از کربلایی کاظم مشاهده شد می توان به چند مورد جالب اشاره کرد.
بازگویی شماره و مکان قرآن با خواندن آیه، تشخیص عبارات قرآن در میان کتابهای عربی و فارسی با دست خط های یکنواخت، باز کردن قرآن و نشان دادن مکان آیه تقریباً بدون ورق زدن با هر چاپ قرآنی، جستجوی عبارتها و کلمات در قرآن و تعداد و مکان تکرار هر کدام، بیان کردن تعداد حروف سوره‌ها و اطلاعاتی در مورد تکرار حرفها از جمله این موارد است.


وی می گفت: "وقتی می‌خواهم لقمه شبهه‌ناکی بخورم احساس سیری به من دست می‌دهد. وی می‌گفت: "روی سینه‌ام نوری را می‌بینم که به محض مواجه شدن با لقمه حرام آن نور به تیرگی گرایش پیدا می‌کند و اگر لقمه حرامی بخورم بالا می‌آورم." 
لقمه حلال اصلی است که اگر در بین مردم رعایت شود جامعه را الهی می کند و آن زمان کربلایی کاظم رعایت می کرد.
وفات کربلایی کاظم
وی 20 روز قبل از فوتش در ساروق درباره مسئله فوت و دفن خود با فرزندانش صحبت کرد. وی گفت من همین روزها فوت خواهم کرد. وقتی مُردم جنازه‌ام را به قم منتقل کنید و در آنجا به خاک بسپارید.
وی کمی درنگ کرد و گفت خب اگر من اینجا بمیرم شما برای انتقال جنازه‌ام به قم دچار مشکل می‌شوید، من می‌روم قم،  پس فردای آن روز به قم رفت و 20 روز بعد در آنجا فوت کرد و در قبرستان نو به خاک سپرده شد.
و بالاخره حاج کربلایی کاظم ساروقی اراکی در سال 1378 در سال 78 سالگی به رحمت خداوند پیوست.