حدیث روز :

پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
« من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار »
هرکسی فاطمه (س) دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش جهنم است . ( بحارالانوار ج47 ص 116)

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱, جمعه

حیا در مکتب حضرت زهرا (س)

در این ایام که متعلق می باشد برای حضرت صدیقه کبری (س) ، جا دارد بیشتر از فضائل ایشان سخن به میان آید . یکی از بارزترین ویژگیهای حضرت زهرا(س) ، وجود حیا و پاکدامنی ایشان می باشد به گونه ای که در برخی روایات آمده است حضرت رسول (ص) فرمودند  : « پاکترین زنان عالم وجود دختر من فاطمه است » (1)
و یا در جایی دیگر در روایتی از میمونه آمده است « هر وقت به دیدار فاطمه می رفتم مرا سفارش می کرد به رعایت ادب و حیا و می گفت : بهترین زنان نزد خداوند با حیا ترین و پاکدامن ترین آنها می باشد » (2)
اگر بخواهیم کمی وسیع تر معنای حیا را از حضرت زهرا(س) بدانیم باید در کلام امام جعفر صادق (ع) پیدا کنیم که فرمودند « حیا نوریست که از آن نور، ایمان در سینه ایجاد می شود » (3)


 لذا اين حيا را اگر انسان بتواند در دين خود و در ارتباط با خدای خود داشته باشد ، بسيار به او كمك خواهد كرد . امام صادق (ع) مي فرمايد : « هرچيزی كه جلوگيري از معرفت شما بكند ، در مقابلش خويشتن داری كنيد . حتی اگر حق با شماست كوتاه بياييد . »(4) البته انسان مخلوق است و غرايزی نيز دارد كه بايد ارضاء شود . مثلاً كسی كه يك روز تمام را بندگی كرده و روزه گرفته ، حق دارد كه موقع افطار غذا بخورد . اما حيا به او می گويد كه همسايه اش گرسنه است و آن شب را افطار نكند . بدين جهت است كه هنگامی كه سه روز در خانه حضرت فاطمه (س) را زدند و طلب غذا كردند ، حيا به ايشان كه روزه بوده اند اجازه نمی دهد كه حاجت مشروع خود را برآورده كنند و يا مثلاً شخصی كه زحمت كشيده ، كار كرده و پول حلال بدست آورده است . عقل و دين هر دو به او اين اجازه را می دهند كه آن پول را صرف تجملات زندگی و يا صرف مخارج عروسی كند . اما حيای حضرت فاطمه (س) به او اين اجازه را نداد كه حتی شب عروسی لباس نو به تن كند و ايشان لباس شب عروسی خود را درآورده و به سائلی می دهد و لباس كهنه به تن می كند . اين حيای فاطمی (س) است . ما بايد بتوانيم فاطمی باشيم و فاطمی شدن ، به اين نيست كه فقط بگوئيم الگوی ما حضرت فاطمه (س)‌ است . بايد ديد كه ايشان چگونه زندگی می كرده است . اشك ريختن برای حضرت فاطمه (س) نيز به تنهايی سودی ندارد . اشكی كه در پشت آن معرفت ، تبعيت و اطاعت نباشد ، به قول شهيد مطهری (ره) به مشالكت نينجامد .


اميرالمؤمنين (ع) خطاب به جوانها و كسانی كه دنبال زيبايی هستند ( چرا كه جوانها بيش از ميانسال ها به دنبال زيبایی می باشند ) فرمودند : « اگر می خواهيد زيبايی های دنيا را ببينيد ، حيا داشته باشيد و اگر حيا نداشته باشيد زيبایی های دنيا را نمی بينيد . » (5)


اصولاً بی حيايی انسان را به طرف لجن پرستی می كشاند . به اين معنا كه در اثر بی حيايی ، ديدگاه انسان نسبت به زيبايی عوض می شود . سليقه آنهايی كه به طرف بی حيايی می روند با سليقه انسانهای باحيا بسيار فرق دارد . به رفتارهای عجيبی چون لجن پرستی ، خوك پرستی ، و مردار پرستی روی می آورد . انسانی كه حيا دارد زيبایی هی خلقت را در اطراف خود درك می كند و ليكن انسان بی حيا اينها را نمی بيند .

اميرالمؤمنين (ع) می فرمايند : « كسی كه خارج از حدود واجبات و محرمات ، حيا را در دين خود منظور كند ، اين شخص زيبايی های دنيا را می بيند و تازه خواهد فهميد كه بسياری از چيزهايی كه مردم تحت عنوان زيبايی به دنبالش بوده اند اصلاً زيبا نيستند . » (6)



ريشه و مبدأ حيا :
حيا يك ريشه و يك مقصد دارد و به عبارتی در وسط قرار می گيرد . اميرالمؤمنين (ع) می فرمايند : «اگر می خواهيد حيا در زندگی داشته باشيد ، ريشه حيا ، جوانمردی و بامرام بودن است .» (7)
ريشة حيا لوتی گری و لوتی منشی است . ريشه حيا مردانگی است . انسانی كه نسبت به جامعه اش حساس است را جوانمرد می گويند . پس حيا را ابداً نمی توان در خلوت ها و غارها و عزلت ها پيدا كرد . چرا كه جوانمردی ريشه حياست و اين صفتی است كه فقط و فقط در جامعه میتوان آن را يافت . البته در نزاع های خويشاوندی و قوميت بازی ها ، قوم ترك و لر و عجم و عرب ، سر سوزنی از آثار جوانمردی وجود ندارد ، چرا كه هيچ كدام حاضر نمی شوند جوانمردی كرده و كوتاه بيايند و لذا فرزندانشان نيز انسانها بامرامی بار نمی آيند . پس وقتی انسان جوانمردی نشان می دهد به حيا می رسد .

مقصد حيا :
اما مقصد حيا : به قول عرفا ، تغيير مبدأ ميل انسانی است . يعنی در انسان حالتی پيدا می شود كه ميلش به خوبی ها بيشتر مي گردد و انسان به پاكدامنی می رسد . انسانی كه ديروز از گناه خوشش می آمده ، امروز از گناه بدش می آيد و يا انسانی كه ديروز به زحمت عبادت می كرده ، امروز عشق به عبادت پيدا می كند . انسانی كه حيا دارد ، يك سری رفتارها در خلق و خوی او كليشه شده است كه از آن به عنوان محصولات حيا نامبرده می شود .

محصولات حيا را از نگاه پيامبر اكرم (ص) می توان به چند دسته تقسيم كرد :
1 ـ‌ نرمش :

 انسان با حيا بسيار نرم و ملايم است و زود عصبی نمی شود . يكی از بزرگترين مشكلات واحدهای اجتماعی ما ، خانواده های ما ، محلات ما و واحدهای بزرگ ، مثل شهرهای ما ، اين است كه ما در مقابل هم اهل نرمش نيستيم . ملاحظه كنيد كه در قرآن كريم ، بدترين انسان ، فرعون است . چرا كه بالاترين گناه شرك است و فرعون نتنها مشرك است بلكه خودش را خدا نيز می داند . وليكن خداوند تبارك و تعالی در قرآن وقتی به موسی (ع) فرمان مقابله با او را می دهد می فرمايد : « فَقُولا لَهُ قَوْلَاً لَيِّنا » (8) يعنی با او ( فرعون ) آرام صحبت كن . حتی با فرعون هم می فرمايد با نرمش صحبت كن .

لذا در اين مرام اولين قدم ، نرمش و مهربانی و دوست داشتن خلايق است . بر طبق روايتی از امام حسين (ع) ، « در آن لحظه ای كه پهلوی حضرت فاطمه (س‌) را پشت در شكستند ، اگر حضرت (س) توان داشتند بلند می شدند و با آنها به ملايمت و نصيحت صحبت می كردند . » (9)

2 ـ سلامت روح :

انسانی كه حيا دارد ، بسيار انسان سالمی است و به هر كجای دنيا كه برود خدا را می بيند و می داند كه در هر نقطه از دنيا باشد خدا با اوست .

3 ـ خوشرويی :

 انسان با حيا با خلايق خوشرو است چرا كه هميشه احساس شرم و حيا می كند . در احوالات يكی از عرفای بزرگ تاريخ می نويسند : در تمام طول زندگيش هرگز پاهايش را دراز نكرد . برای اينكه هميشه خودش را در محضر خدا می ديد و شرم می كرد .

4 ـ گذشت و بخشندگی :

 خدا در قرآن می فرمايد : « فعفوا واصفحوا ألا تحبوا ان يغفرالله لكم  » (10) اگر می خواهيد خدا شما را ببخشد ، يكديگر را ببخشيد ، با هم مصافحه كنيد ، شاد باشيد و با هم خوب باشيد . حضرت فاطمه (س) فقط دو نفر را در زندگی نبخشيدند كه آن دو را هم خداوند اجازه نداد . چرا كه پيامبر (ص) فرمودند : « غضب فاطمه (س) ، غضب من و غضب من ، غضب خداست . » (11)  يعنی اين فاطمه (س) نبود كه نبخشيد ، بلكه خدا بود .

گاهی در جامعه ما ، حيا بد تعبير ی شود . يعنی انسان با حيا را كسی می دانند كه كم رو و بی عرضه باشد . اگر كسی آنقدر كم رو باشد كه حتی حقش را هم نتواند بگيرد ، اين به معنای حيا نيست . كمرويی و نگرفتن حق و كوتاه آمدن در جايی كه نبايد كوتاه آمد و نشان ندادن خشم و غضب در جايی كه لازم است ، حيا نيست . بلكه بی عرضگی است . پس انسان اگر می خواهد حيا داشته باشد ، اين حيا بايد كاملاً عقلانی باشد و حيايی باشد كه دين ، خدا و خصائل و فطرت انسانی بر آن صحه گذاشته باشد . “ لاحَياءَ فِي الدِّين ” را اغلب به اين معنا تفسير می كنند كه “ لاحياء في الاحكام ” ؛ به اين معنی كه در پرسش سؤالهای احكام راجع به زنان و مردان نبايد حيا كرد و اين مسائل بايد صريحاً گفته شود . در صورتی كه اين تفسير اشتباه است و اتفاقاً بايد در اين مسائل حيا داشت . اصولاً مسائل مربوط به زنان و مردان را نبايد روی منبر گفت و بايد بصورت خصوصی صحبت شود . “ لاحَياءَ فِي الدِّين” يعنی اينكه انسان متدين در مقابل حق كوتاه نمی آيد و شرم و حيا نمی كند . بطور مثال : اگر کسی در خارج از کشور زندگی می کند و مسلمان است مثلا شخصی در همین ونکوور خودمان زندگی می کند و مسلمان است نباید از اینکه اکثرا اینجا غیر مسلمان هستند خجالت بکشد و از عنوان کردن مسلمانی خود حیا کند و یا اینکه اگر خانمی هست محجبه نباید خجالت بکشد از اینکه با حجاب در اینجا و یا هر کجای دیگر تردد می کند اینجا انسان نباید به اسم حیا از تکلیف خود سر باز بزند .

امام علی (ع) می فرمايند : « كسی كه از گفتن حق به بهانه حيا ، اِبا كند ، اين شخص نادان و كم شعور است » (12) و اين نكته جای بحث دارد .

گناه آشكار نشانه بی حيايی است :

گناه اگر آشكارا و در حضور مردم صورت بگيرد ، بسيار بدتر از آنست كه در خفا انجام شود . انسان ، بايد همانقدر كه از انجام گناه در محضر خداوند و امام زمان (عج) شرم دارد ، در محضر مردم هم شرم داشته باشد و مبادرت به انجام گناه نكند . لذا خداوند اعتراف به گناه را نيز گناه دانسته ، چرا كه اعتراف به گناه به حيای انسان لطمه می زند . حيا يعنی : پوشيده داشتن . البته اين به معنای تظاهر و ريا نيست . ريا يعنی انسان عملی را برای خوشآمد مردم انجام بدهد ، ولی حيا يعنی اينكه انسان گناهی را برای خوشآمد خدا پوشيده بدارد . چرا كه خداوند فرموده : گناه را آشكار نكن ! 

از قول امام صادق (ع) ، نقطه مثبت و دوران آزمايش حيا در دوران جوانی است . چرا كه جوان غرور دارد و اگر حيا كند ارزش آن بسيار بيشتر از حيا در دوران كهولت است . همچنين انسانی كه در جوانی حيا دارد ، می تواند در كهولت نيز نورانی باشد . حيا آنست كه انسان در قدرتمندی خود را ذليل خدا احساس كند ، نه آنكه در ذليلی !

درجات حيا :
امام صادق (ع) می فرمايند : حيا درجاتی دارد :
1 ـ شرم در برابر خدا : يكی از پائين ترين درجات حيا ، شرم در برابر خداست . انسانی كه در مقابل خدا شرم نمی كند ، اصولاً با حيا بيگانه است . پائين ترين درجه حيا آنست كه انسان خدا را حاضر بداند و از اينكه نمی تواند در درگاه او خوب بندگی كند ، حيا داشته باشد . اگر اميرالمؤمنين علی (ع) شب و روز به خاك افتاده و اشك می ريزد و می فرمايد :
« اَنَا عَبْدُكَ الذَّلِيل الحَقِيرٌ الضَّعيفٌ المِّسْكِينٌ المُسْتَكِينٌ المُسْتَجِيرٌ » ( فرازی از دعای کمیل ) اين درجه حيای علی (ع) را نشان می دهد .

2 ـ شرم در مقابل ملائكه : بخصوص در مقابل رقيب و عتيد ، يك درجه بالاتر است . در سوره قاف می فرمايد :
« و ما يلفظ من قولٍ الّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيد » يعنی : هر كاری كه انجام دهيد رقيب و عتيد می نويسند . ( انسان فقط در لحظه مرگ می تواند اين دو فرشته را ببيند . )

3 ـ شرم از خود : بالاترين درجه حيا ، شرم از خود است . يعنی از وجودمان ، از وجود سالممان كه خدا به ما داده ، بايد شرم كنيم . نسبت به نعماتی كه خدا به ما داده ، مانند : چشم ، گوش و . . . كه هر لحظه هم می تواند آنها را از ما بگيرد ، بايد حيا كنيم . زبان بايد حيا داشته باشد . زبان بسيار مهم است . در روايت بسيار عجيبی از پيامبر اكرم (ص) آورده اند : در آخر الزمان اگر گناهان صد قسمت باشند ، 99 درصد آن مربوط به زبان است . يعنی اگر انسان بتواند زبان را كنترل كند و شرم و حيا به خرج دهد ، 99 قسمت از گناهان را كنترل كرده است . پس بايد نسبت به تمام توانایی هایی كه خدا داده است مثل زبان ، عقل ، خانواده ، محيط خوب ، خانه ، پوشاك و غيره ، حيا داشته باشيم . چرا كه می دانيم برخی از افراد اين نعمتها را ندارند .

زن و حيا :
پيامبر (ص) می فرمايند : « اگر حيا ده جزء داشته باشد ، 9 جزء آن در دست زنان است . » (13)  يعنی اگر زن بتواند در جامعه خود را حفظ كند ، با حيا باشد ، پوشش اسلامی را رعايت كند و باعفاف صحبت كند ، آن جامعه مشكلی ندارد . ولی اگر تمام مردان جامعه با حيا باشند ، از آنجا كه يك دهم حيا دست مردان است ، باز هم آنچنان فرقی ندارد . زن زمينه ساز و بستر ساز تاريخ است . از نظر جامعه شناسی اين زن است كه می تواند جامعه ای را به سوی باحيایی يا بی حيایی سوق بدهد .  



هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان بوی محبت خالص می دهد بكر و نابند احساساتشان دست نخورده است، لمس نشده اند، تحقیر نشده اند. آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند ! روزی كه قرار می شود كنار گوش كودكی لالایی بخوانند شرمشان از نام " مادر " نمی شود ! و زیر آغوش همسرشان ،چشمانشان را نخواهند بست كه با رویای دیگری سر كنند.


امیدوارم این مطالب مورد استفاده شما خوانندگان عزیز قرار گرفته باشد و از خداوند منان می خواهم که به همه ما توفیق با حیا بودن را عنایت فرماید بخصوص اینکه ما در غربت به سر می بریم و اجر با حیا بودن ما در این شرایط و مهیا بودن برخی از زمینه های گناه واقعا در حکم جهاد اکبر است و اجرش نزد خداوند و اهل بیت (ع) خاصه حضرت زهرا (س) بسیار بیشتر است .
در این ایام ما را هم از دعای خود فراموش نکنید و یادی هم از اموات خود کنید .
یا حق 


____________________
1- بحارالانوار ج 43 ص 265
2- همان ص 124
3- کافی ج 4 ص 306
4- همان ص 354
5- شرح غررالحکم ج 2 ص 194
6- همان ص 216
7- همان 223
8- سوره مائده آیه 44
9- کشف الغمه ج 2 ص 368
10- بقره آیه 109
11- بحارالانوار ج 47 ص 126
12- شرح غرر الحکم ج 2 ص 280
13- نهج الفصاحه ص 965

هیچ نظری موجود نیست: