حدیث روز :

پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
« من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار »
هرکسی فاطمه (س) دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش جهنم است . ( بحارالانوار ج47 ص 116)

۱۳۹۱ مرداد ۱۰, سه‌شنبه

روایتی از ثواب قرائت قرآن در ماه مبارک رمضان

از امام هشتم (علیه السلام ) روایت شده كه فرموده اند :

"الحسنات فى شهر رمضان مقبولة ، والسیئات فیه مغفورة ، من قرا فى شهر رمضان آیة من كتاب الله عزوجل كان كمن ختم القرآن فى غیره من الشهور، و من ضحك... ." (بحارالانوار، ج 96، ص 340 - 341)

((نیكى ها در ماه رمضان پذیرفته ، و بدیها در آن آمرزیده است ، كسى كه در ماه رمضان آیه اى از كتاب خداوند بخواند همانند كسى است كه در ماههاى دیگر قرآن را ختم كرده

و كسى كه در این ماه در روى برادر ایمانى خود بخندد (و او را خوشحال كند) در روز قیامت او را دیدار نكند جز آنكه در روى او بخندد (و او را خوشحال كند)

و به بهشت مژده اش دهد، و كسى كه در این ماه به مؤمنى كمك می كند، خداى تعالى در هنگام عبور بر صراط كمكش كند در آن روزى كه گام‌ها بلغزد

و كسى كه خشمش را در این ماه نگهدارد خداوند خشمش را در روز قیامت از او باز دارد.

و كسى كه درمانده اندوهگینى را دستگیرى و نجات دهد، خداوند در روز قیامت او را از هراس بزرگ آن روز در امان دارد

و كسى كه ستمدیده اى را در این ماه یارى كند، خدایش در دنیا بر دشمنانش یارى دهد و در روز قیامت نیز هنگام حساب و در كنار میزان یاریش كند.

ماه رمضان ماه بركت ، ماه رحمت ، ماه مغفرت ، ماه توبه و ماه انابه و بازگشت به درگاه الهى است ، كسى كه در ماه رمضان آمرزیده نشود در چه ماهى مى خواهد آمرزیده شود؟ از خدا بخواهید در این ماه روزه تان را بپذیرد، و آخرین سال عمر شما قرار ندهد، و توفیق اطاعت خود را به شما دهد، و از نافرمانیش شما را نگهدارد، كه براستى خداوند بهترین كسى است كه از او درخواست كنند.))

۱۳۹۱ مرداد ۹, دوشنبه

بمناسبت سالروز وفات حضرت خدیجه(س)

حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیاست

پدر او: خو يلد بن عبد الغري بن قُصَي بن كلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پيش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زينب، ام كلثوم، فاطمه و رقيه مي باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پيغمبر(ص) او را در حجون دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) ناميده شده است و خديجه به هنگام وفات 65 سال داشت.


حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیا، اولین و بهترین همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم و مادر فاطمه زهرا و طاهر* است.
کنیه او «ام هند» است و قبل از رسول خدا دو شوهر به نام‌های «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی» داشت و از آنها فرزندانی به دنیا آورده بود.
جریان خواستگاری و ازدواج رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم با خدیجه خواندنی و مفصّل است. خدیجه به رسول خدا گفت:«من برای شما زنی را در نظر گرفته‌ام.»
رسول خدا فرمود:«او کیست؟»
خدیجه عرض کرد:« او کنیز شما خدیجه است.»
خدیجه که یکی از ثروتمندان عرب به شمار می آمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر و پول های فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت داشت، وقتی می خواست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:«به خدا قسم ای محمـد، اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو می‌گذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توام.»
خدیجه بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش، ورقه، فرمود:« این اموال مرا بگیر و نزد محمـد ببر و به او بگو من تمام اموال و بردگان و آنچه را در اختیار من است به او هدیه می‌کنم.»
ورقه این خبر را در بین زمزم و مقام ابراهیم با صدای بلند به گوش همه مردم رسانید و آنها را شاهد گرفت.
در جریان کناره گیری رسول خدا از خدیجه قبل از ایجاد نطفه فاطمه علیهاالسلام، پیامبرعمار یاسر را نزد خدیجه فرستاد و فرمود به او بگو:«ای خدیجه گمان مبر که کناره گیری من از توست. نه، خداوند به من چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر مبر و بدان، خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش به تو مباهات و فخر می‌کند.»
خدیجه علیه اسلام در هنگام زایمان فاطمه علیهاسلام تنها بود و زن های مکه و قریش از او کناره گرفته بودند. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که ناگهان چهار زن بلندقامت شبیه زن‌های بنی هاشم وارد اتاقش شدند.
خدیجه ترسید. آنها عرضه داشتند:« محزون مباش ای خدیجه. ما فرستادگان پروردگار توایم. ما خواهران توایم: ساره و آسیه و مریم و صفرا. آمده ایم تا تو را کمک کنیم ».
 
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خدیجه علیهاسلام وفات کرد، فاطمه علیهاسلام به رسول خدا پناه برد. به دور پیامبر می‌چرخید و می‌گفت:«پدر جان، مادر من کجاست؟»
جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت:«ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اطاق‌هایش از طلا و ستون‌هایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است ».
 
آخرين سخن خديجه، به هنگامي كه بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائي كه در راه پيامبر(ص) ديده بود كم ارج تر نبود. لحظه اي كه شبح مرگ بر چهره او سايه افكنده بود به پيامبر چنين مي گويد:
« اي رسول خدا ...... من در حق تو كوتاهي كردم و آنچه شايسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اكنون، دل در طلب چيزي داشته باشم, خشنودي توست.»
كلمات بر لبان پاكش مي لغزد و آخرين نفسهايش را با خشوع و ايمان بر مي آورد ...... خدا خديجه را رحمت كند. آن نمونه بارز زن مسلمان كه براي عقيده و رسالتش پيكار كرد.
طاهر پسر رسول خدا و خدیجه بود که پس از بعثت به دنیا آمد ولی مانند دیگر پسران پیامبر در مکه فوت کرد .
 
ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روي زمين چهار خط كشيد و گفت آيا مي دانيد اين چيست؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
پس رسول خدا (ص) گفت: بهترين زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم زن فرعون.
مناقب خديجه فراوان است و او از ميان زنان كسي است كه به مرحله كمال رسيده است. او خردمند و با جلال و متدين و پاكدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پيغمبر (ص) او را ستايش مي كرد و بر ديگر زنان مؤمن برتري مي داد و او را بسيار بزرگ مي داشت تا جائيكه عايشه مي گفت: به زني رشك نبردم آنچنان كه به خديجه حسد ورزيدم زيرا كه پيامبر (ص) بسيار زياد از او ياد مي كرد.

 ________________________________
منابع:
1-بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱-۲-۳-۷-۸-۱۲-۵۴-۵۵-۵۶-۷۱-۷۸-۸۰.
2ـ زنان صدراسلام / به قلم محمد علي بحر العلوم / ترجمه محمد علي اميني/ اسفند 58
3ـ خديجه (س) (از زنان بزرگ اسلام 1)/ به قلم علي محمد علي دخيل / ترجمه دكتر فيروز حريرچي/ 1361 

۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

فلسفه مراتب و آداب روزه در اسلام


روزه هم مانند سایر احکام متین اسلام ، از حکمت و مصلحت خاصی سرچشمه می گیرد. روایات متعددی با تعبیرهای گوناگون ، گوشه ای ازحکمت نهفته آن را بیان می کند، در زیر به چهار مورد آن اشاره می کنیم :
الف – اخلاص و خود سازی
« فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص » (۱)
خداوند ، روزه را برای تثبیت اخلاص ( در دل مردم ) واجب کرده است .
« صائم » باخودداری از خواسته های نفسانی ، فرمان خدا را به اجرا می گذارد و با عالم ملکوت ، پیوند معنوی برقرار میکند و چون کارهای حیوانی را رها کرده ، درونش صفا و جلا می یابد . همین طور ، همگام با امساک از لذات جسمانی ، از لذت های حرام روحانی نیز پرهیز می کند. و امتناع می ورزد .و از آنجا که روزه عبادتی است که به دلیل « دیدنی » نبودن عمل کمتر می توان به وسیله آن مرتکب گناه ریا شد و لذا این عمل از اخلاص بیشتری برخوردار است .
ب – تعدیل قوای جسمانی
دستگاههای مختلف بدن درطول یک سال فعالیت شبانه روزی ، ممکن است دچار عارضه و فرسودگی با خستگی مفرط گردندکه اگر به آنها رسیدگی نشود. آسیب کلی ببیند . از این رو خداوندحکیم برای حفظ سلامتی و ترمیم و تعدیل قوای جسمانی مؤمن ، روزه را واجب کرده است . شاهد این گفتار ، سخن حکیمانه رسول خدا – صلی الله علیه وآله – است که فرمود :
« صوموا تصحوا» (۲)
روزه بگیرید تا سالم بمانید.
ج – تمرین تقوا
سومین حکمت مهم روزه داری ، ممارست وتمرین « پرهیزکاری » است . مسلمان با تمرین یک ماهه خود در ماه مبارک ، از ارضای تمایلات نفسانی خودداری می کند تابه نفس خویش بقبولاند که توانایی ایستادگی در برابر کارهای ناروا را دارد ، به عنوان نمونه روزه دار :با نخوردن غذای حلال خود ، تمرین می کند که به اموال دیگران دست درازی نکند. با نرفتن نزد همسر خویش ، درک می کند که به ناموس دیگران نباید چشم طمع دوخت .
با بستن زبان از دروغ برخداو پیامبر – صلی الله علیه و آله – یاد می گیرد که هر کلامی را بر زبانش جاری نکند.
مسأله تمرین تقوا و افزایش درجه آن را به قرآن در آیه « روزه » بصراحت بیان کرده ، پس از بیان وجوب روزه فرموده است :
« لعلکم تتقون » (۳)
شایدشما تقوا پیشه کنید.
د – کم شدن فاصله فقیر وغنی
احساس نیاز ونداری و چشیدن طعم گرسنگی و تشنگی و محرومیت ، حکمت دیگر روزه است . به این معنا که ثروتمندان مسلمان در طول سال ، از نعمت و رفاه برخوردارند و هر زمان ، هر چه اراده کنند ، در اختیارشان قرار می گیرد ، دیگر چگونه به یادمحرومان باشند؟ و از کجا بفهمند که « گرسنگی » چه دردی است ؟ آنان باید یک ماه باگرسنگی و تشنگی .
دمساز شوند تا طعم تلخ آن را بچشند و دل رفاه زده آنان قدری به حال محرمان بسوزد : از امام حسین – علیه السلام – پرسیدند : چرا خدا روزه را واجب کرده است ؟ فرمود :
« لیجد الغنی مس الجوع فیعود بالفضل علی المسکین » (۴)
تا توانمند گرسنگی را لمس کندو مازاد برنیاز را بر مستمند باز گرداند.
۵- یادآوری آخرت
آخرین حکمتی که دراینجا به آن می پردازیم به خاطر آوردن آخرت است . حضرت رضا – عیه السلام – طی گفتار متینی این پرسش را طرح می کند که :
چرا فرمان روزه داری بر بندگان صادر شده است . آن گاه در پاسخ می فرماید:
« لکی یعرفوا ألم الجوع و العطش فیستدلوا علی فقر الاخره » (۵)
تا درد گرسنگی وتشنگی را بفهمد و بر بیچارگی سرای دیگر رهنمون کردند.
از این رو ، پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله – در یکی از خطبه هایی که در آستانه ماه مبارک رمضان ایراد کرد ، فرمود :
« ... واذکروا بجوعکم وعطشکم فیه جوع یوم القیمه و  عطشه ...» (۶)
باگرسنگی و تشنگی تان دراین ماه گرسنگی و تشنگی روز قیامت رابه یاد آورید.
مراتب روزه داری :
امیر مؤمنان ، صلوات الله علیه روزه را داری سه مرتبه دانسته و می فرماید :
« صوم القلب خیر من صیام اللسان و صیام اللسان خیر من صیام البطن » (۷)
روزه دل بهتر از روزه زبان و روزه زبان برتر از روزه شکم است.
ملامهدی نراقی این مراتب را نام گذاری و درتوضیح هر یک می نویسد :
۱- روزه عام که نگه داشتن شکم وشهوت است و فایده آن ، رفع تکلیف و آزادی از دوزخ است .
۲- روزه خاص که بایستی علاوه بر مرتبه اول ، چشم ، گوش ، زبان ، دست ، پا ودیگر جوارح را نیز از آلوده شدن به گناه حفظ کرد و ثواب های وعده داده شده از سوی خدا ( بیشتر ) به چنین روزه ای تعلق می گیرد.
۳- روزه خاص الخاص که در این مرحله ، علاوه بر رعایت دو مرحله پیش ، دل نیز از افکار دنیوی ، اخلاق زشت و همت پست ، روزه می گیرد و از غیر خدا بکلی گسسته می گردد. (۸)
آداب روزه داری
آیا تاکنون دیده اید کسی درمجلس عزا و سوگواری ، اشعار شاد و فرحزا بخواند و شاد وخندان باشد ؟ یا دیده اید شخصی با شال عزا در مجلس جشن وسرور شرکت کند و گریه کند ؟
اگر پاسختان منفی است ، دلیلتان چیست ؟ شاید شما هم به این مطلب اذعان داشته باشید که شرکت  در هرمجلسی تشریفات خاص خودرا می طلبد .
حال ، باتوجه به اینکه « صائم » در مدت روزه داری ، در حریم قدس الهی و ضیافت الله داخل می شود و از سوی پروردگار پذیرایی می شود. شایسته است آداب ویژه چنین محفلی را مراعات کند، تا بیشتر مورد لطف « صاحب خانه » قرار گیرد .اینک از آن آداب :
الف – پرهیز از گناهان
هر گناهی ، خشم وغصب الهی را بر می انگیزد ؛ اما در ماه مبارک رمضان ، آلوده شدن به گناه ، زشتی بیشتری دارد ، بدین خاطر میهمان خدا نباید گرد آن بگردد.
روزی پیامبر – صلی الله علیه و آله – پیرامون ماه مبارک رمضان سخن می گفت ، امیر مؤمنان – علیه السلام – پرسید :
ای رسول خدا ! برترین عمل دراین ماه چیست !
پیامبر – صلی الله علیه و آله – پاسخ داد :
پرهیز از هر چه خدا حرام کرده است . (۹)
با این وصف ، بسیاری از روزه داران اگر دست از گناه نشویند ، جز تشنگی و گرسنگی ، طرفی نمی بندند . حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید :
« ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره وجوارحه » (۱۰)
روزه داری که زبان ، گوش ، چشم و اعضا و جوارحش را ( از گناه ) حفظ نکند ، با روزه خود چه می کند ؟
یعنی این روزه چه سودی برای او دارد ؟
ب – انجام واجبات
دومین وظیفه میهمان خدااین است که بقیه دستورات الهی رانادیده نگیرد ، که این خود ، بزرگترین بی ادبی در محضر ربوبی است و چنین میهمانی نزد ملکوتیان انگشت نما می شود.
به نظر شما آیا روزه داشتن و نماز نخواندن ، روزه گرفتن و خمس ندادن ، روزه داری و مردم آزاری و ... باهم سازگاری دارد ؟
ج – پرستش و نیایش
از دیگر آداب ماه خدا ، نیایش و پرستش داوطلبانه است. فراوانی نمازها ودعاهای ماه رمضان ، گویای اهمیت آن است . روزه دار با تشریفات ویژه به « ضیافت الله » دعوت شده و چه نیکوست که با هدیه گرانبهایی به محضر خدای سبحان شرفیاب گردد و زیباترین هدیه به پیشگاه الهی ، ساییدن پیشانی به خاک و بالا بردن دست نیاز است .
د -تلاوت قرآن
ماه رمضان ، بهار قرآن است ، قرآن و رمضان ؛ پیوندی دیرینه دارند زیرا یکی از شب های ماه مبارک رمضان ، یعنی شب قدرظرفیت نزول  قرآن را دارا بوده و سزاوار است که روزه دار ، این پیوند را نگسلد و با ترتیل آیه های روح بخش قرآن ، فضای ملکوتی ماه خدا را عطرآگین سازد که به گفته آورنده قرآن :
« من تلا فیه آیه من القرآن کان له مثل أجر من ختم القرآن فی غیره من الشهور »(۱۱)
کسی که یک آیه از قرآن را در ماه رمضان تلاوت کند، به اندازه اجر یک ختم قرآن در دیگر ماهها نصیبش می شود.
۵- آداب دیگر
آنچه گفته شد ، مهمترین آداب میهمانی خدا بود ، به برخی دیگر فقط اشاره می کنیم . صدقه به فقرا و مستمندان ، احترام به بزرگترها ، مهربانی نسبت به کوچک ترها ، صله رحم ، ترحم به یتیمان ، توبه واستغفار ، افطاری دادن ، خوش خلقی ،مارا نسبت به زیردستان ، صلوات برمحمد و آل محمد و...  . (۱۲)
آثار ارزشمند روزه داری
ارزنده ترین آثارهر عبادتی ، همان اطاعت از دستور خداوند بزرگ است و آثار دیگر به دنبال آن نصیب شخص عابد می گردد . اما انسان روزه دار علاوه بر تمام آثار گرانبهایی که از این رهگذار به دست می آورد. مشمول لطف ویژه الهی می گردد. خداونددر باره آن چنین فرموده است :
« الصوم لی و أنا أجزی به » (۱۳)
روزه برای من است و من به آن پاداش می دهم ( ی۴ا من خود پاداش آن هستم ) .
_________________________________
(۱)   بحارالانوار ، ج ۹۶ ، صفحه ۳۶۸
(۲)  همان ، صفحه ۲۵۵
(۳)  بقره (۲) ، آیه ۱۸۳
(۴)  بحارالانوار ، ج ۹۶ ، صفحه ۳۷۵
(۵)  همان ، صفحه ۳۹۶
(۶)  همان ، صفحه ۳۵۶
(۷)  شرح غررالحکم ، ج ۴ ، صفحه ۲۲۳
(۸)  جامع السعادات ، ج ۳ ، صفحه ۳۸۱ ، بیروت
(۹)  بحارالانوار ، ج ۹۶ ، صفحه ۳۵۸
(۱۰)همان ، صفحه ۲۹۵
(۱۱)بحارالانوار ،ج ۹۶ ، ص ۳۵۷
(۱۲)همان صص ۳۵۶ ، ۳۵۷
(۱۳)همان ص ۲۵۵

 بررسی جایگاه روزه در ادیان


تحقیقات انسان شناسان نشان می دهد که قبایل بدوی قبل ازشکار، پیش ازخرمن، قبل ازآغازمراسم جادوگری، یا درارتباط با مراسم قربانی با هدف  آرام کردن خدایان خشمگین روزه می گرفتند .

مقصود ازروزه گیری گاهی افزایش حاصلخیزی زمین وباردهی بیشترمحصول بود ه است ودرفصل بهار روزه گرفته می شد. سرخ پوستان آمریکا بخاطردفع آفت وفبایل سرخ پوست مکزیکی و اینکاهای اهل پرو روزه می گرفتند تا دل خدایان خود را بدست آورند. دربین مصریان باستان روزه قبل ازاعیاد مذهبی گرفته می شد ولی جنبه ی اجباری نداشت. آسوری های وبابلی برای توبه  ازگناه روزه می گرفتند.
درمیان طرفداران مذاهب شرقی، هندوان، پیروان کنفوسیوس، تائوئیست ها وبودائیان بخصوص درتبّت روزه می گیرند. ازدیدگاه بودائیان تبت، روزه باید منجربه شرایط بی حرکتی شود که نمادی است ازمرگ یا حالت قبل ازتولد.
در"جینسیم" روزه، همراه با دعا ودیگرمراسم مذهبی، فرد را ازعالم خاکی جدا می کند وبه او مدد می رساند که به حالت فراروی یا تصعید برسد. دربین بودائیان، گاهی روزه به منظوری خاص قبل وبعد ازانحام مراسمی مقدس گرفته می شود. مثلاً راهبان بودائی دربسیاری ازمناطق درروزهای معینی روزه می گیرندو با لحنی آهسته وزمزمه وار به گناهان خود اعتراف می کنند. سادوها (روحانیون هندو)، به بهانه های مختلف چه دردورانهای خوشی وچه ناخوشی، رزوه می گیرند وبدنیوسیله برای خود کسب اعتبارمی کنند
بر مبنای معتقدات ادیان ابراهیمی نیز از جمله عباداتی که خداوند آن را بر تمام  ادیان الهی پیش از اسلام هم واجب کرد روزه است چنانکه در آیه ۱۸۳ سوره بقره به صراحت این موضوع را تاکید می کند که روزه برشما واجب شد همانطوری که بر پیشینیان واجب گردید در همین رابطه حضرت علی (ع) نیز می فرمایند روزه عبادتی است قدیمی که خدا هیچ قومی را از آن معاف نکرده است (۱)، جالب است بدانیم امام صادق (ع) می فرمایند کتابهای بزرگ آسمانی مثل تورات و انجیل ،زبورو صحف در ماه رمضان نازل شده اند .(۲)
در ادیان مختلف زمان و کیفیت احکام روزه تفاوتهائی با هم دارند بر همین اساس در ادامه این نوشتار روزه را هر یک از ادیان مورد توجه قرار می دهیم .
مسیحیت
اناجیل (متی ،لوقا،پولس،مرقس)روزه گرفتن را سبب استواری ، پاک سازی و ریاضت روح میدانند، روزه مشهور مسیحیان روزه پیش از عید فصح(پاک)است.روزه در مسیحیت در زمان و بر اساس قوانین مذهبی انجام نمیشود و پیروان این دین آزادند تا در هر زمان به طور انفرادی یا دسته جمعی برای یک روز یا روزهای متعدد روزه بگیرند هدف از روزه داشتن را نیز تواضع برای تقرب بخدا وطلب هدایت او می دانند مسیحیان اعتقاد دارند روزه باعث میشود تا یاد بگیرم از خودخواهی انسانی دوری کنیم و از خود گذشتگی داشته باشیم.
خالی از فایده نیست که بدانیم درآئین های مسیحی ایام روزه داری  با هم تفاوتهائی دارد این تفاوتها به سه دسته تقسیم میشود.در آئین کاتولیک روزه چهارشنبه خاکستر و نیز جمعه الطلیب را روزه میگیرند روزه گرفتن در سایر جمعه ها اختیاری است .ارتدکس شرق اینان دوره های مختلفی مثل روزه معراج مریم ،میلادمسیح و تمام روزهای چهارشنبه و جمعه مگر انکه مانعی باشد روزه میگیرند درپروتستان روزه به خود افراد ،کلیساهاو سازمان یا جوامع بستگی دارد.
یهودیت
درآئین یهود سه راه متعارف برای تقرب بخدا و کسب رحمت او وجود دارد که عبارتند از روزه ،دعا و صدقه .بر این اساس دریهودیت هدف از روزه داشتن نزدیکی به خداست و در این میان روزه یوم کیپور به عنوان روزه بزرگ و مهم‌ترین روزه در آیین یهود شمرده میشود.روزه یوم کیپوریا روزه توبه مهم‌ترین واقعه مذهبی یهودیان در طول سال است؛ روزی که تمام اقشار یهودی آن را گرامی می‌دارند، زیرا در این روز گناهان بخشوده می‌شوند. سایر روزه‌های واجب آیین یهود به مناسبت‌های مختلف تاریخی و بلایایی که بر قوم آن‌ها نازل شده است، گرفته می‌شود، مانند روزه استر که چون در زمان خشایار شاه، یعنی حدود ۲۳۰۰ سال پیش عده‌ای نقشه قتل‌عام یهودیان را کشیدند و یهودیان به رهبری یکی از پیامبران خود توبه کردند لذا به یادبود این اتفاق روزه استر وضع شده روزه استرمثل روزه مسلمانان از سپیده‌دم تا غروب آفتاب است.
ریاضت بودایی  یا فلسفه یوگى (هند )
به عقیده هندوان ، دستیابى به حقیقت یا اتحاد با خداى توانا از طریق یوگا (Yoga) یعنى یوغ نهادن حاصل مى شود. یوگا به ریاضتهاى سخت و طاقت فرسا دلالت مى کند و معمولا با نشستن آرام و پیوسته به شکل چهار زانو و همراه با تاءمل انجام مى گیرد، اما شیوه هایى دیگر نیز معمول است ، مانند ایستادن ، وارونه ایستادن ، خم شدن و آویختن دستها و زیستن بر روى تختى که در سراسر آن میخهاى تیزى سر بر آورده است . این عملیات چه بسا براى دهها سال ادامه یابد و با مشقتهایى دیگر مانند در پیش رو نهادن آب و تشنه به سر بردن همراه باشد. (۳)
با آنکه هدف از ریاضت وصول به حقیقت است ، گاهى کشف و کراماتى را پدید مى آورد. یوگى (Yogin) معمولا آن امور را مانع کمال خود مى داند و بسیار مى شود که به آن خوارق عادت ابدا توجهى نکند و از اظهار آن روى بگرداند.
حبس دم به گونه اى است که بر اثر تمرینهاى سخت تنفس کاهش مى یابد و یوگى در طول سال به چند نفس بسنده مى کند. همچنین ضربان نبض و سایر کارهاى بدن را مى توان با یوگا در اختیار گرفت . در همه این حالات بدن شیوه هاى نوى را بر مى گزیند و زنده مى ماند. چه بسا یک یوگى را به مدت شش ماه دفن کنند و پس از این مدت قبر او را بشکافند و او را بیرون آورند و وى با یک بار تنفس زندگى را از سر گیرد. تواناییهاى دیگرى نیز براى برخى از آنان میسر مى گردد، مانند رهایى از جاذبه زمین ، متوقف کردن قطار، به جوش آوردن آب با یک نگاه و غیره . (۴)
دانشمندان مغرب زمین به تکرار، آزمایشهاى علمى گوناگونى روى یوگیان انجام داده و واقعى بودن این حالات را به اثبات رسانده اند. از جمله یک هیاءت علمى فرانسوى به رهبرى دکتر بروس (Brosse) در ۱۹۳۶ تحقیقات و آزمایشهایى در باب یوگیان انجام داد و دستاوردهاى خود را منتشر کرد. (۵)
_____________________________________________________
۱-جوامع الجا مع ،ج۱ص ۱۰۳
۲-تفسیر ادبی قران ،خواجه عبدالله انصاری،حبیب الله اموزگارج۱ص۷۳
۳-. پاشایى ، ع .، بودا، تهران : کتابخانه طهورى ، ۱۳۴۷.
۴-حکمت ، علی اصغر ، تاریخ ادیان ، تهران : انتشارات ابن سینا ، ۱۳۴۵
۵- زرین کوب ، عبدالحسین ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، ۱۳۷۵

۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبه

حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد


ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری  و بهترین ماه سال است ،  بهترین فرصت برای به دست آوردن کمال و معنویت ؛ ماهی که می توان در آن به تقرب رسید و حقایق را آنگونه که هست  نظاره کرد.
در این ماه شریف ؛ روحانیت خاصی بر جسم و روح انسان حاکم است و آدم خاکی به واسطه تاثیر این حالات احساسی آسمانی دارد .
رمضان ؛ ماه رحمت و غفران الهی است که دریای بیکران لطف و عنایت حضرت دوست در آن جوشش و تلاطم دیگری دارد .
پیامبر اعظم (ص ) شعبان را ماه خود و رمضان را ماه خدا دانست و امت خویش را نسبت به اهمیت آن آگاه فرمود .
امام سجاد (ع) نیز در وداع از ماه مبارک رمضان ؛ مناجاتی جانسوز دارد و مانند کسی که می خواهد از عزیزترین خویش جدا شود با این ماه پر عظمت بدرود
می گوید .
رمضان از اسماء الهی است  
رمضان اسمي از اسماء الهي است  و نباید‏ به تنهائي ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعني ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این باره به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) اشاره می کنیم .
هشام بن سالم نقل روایت می کندو می گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابی جعفرامام باقر (ع ) بودیم ، پس سخن از رمضان به میان می آوردیم .

امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامي از اسماء الله است که نمي‏رود و نمي‏آید که شي‏ء زائل و نابود شدني مي‏رود و مي‏آید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مي‏باشد، و ماه رمضان ماهي است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسي بن مریم (سلام الله علیهما) را براي بني اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت علي بن ابي طالب (علیه السلام) روایت‏شده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان‏» (2) شما به راستي نمي‏دانید که رمضان چیست (و چه فضائلي در او نهفته است).

واژه رمضان و معناي اصطلاحي آن

رمضان از مصدر «رمض‏» به معناي شدت گرما ، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است ، انتخاب چنین واژه‏اي براستي از دقت نظر و لطافت ‏خاصي برخوردار است ، چرا که سخن از گداخته شدن است ، و شاید به تعبیري دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بي امانش ، زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش است ، عطشي ناشي از آفتاب سوزان یا گرماي شدید روزهاي طولاني تابستان.
و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشي که پیوسته مي‏گدازد، و سوزشش براستي جبران ناپذیر است.
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه‏تر مي گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمي‏کند، و پیوسته آدمي را در تلاش خستگي ناپذیر جهت ارضاي تمایلات خود وا مي‏دارد. و در همین رابطه است که مولوي با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مي‏گیرد و مي‏گوید:
آب کم جو تشنگي آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوي حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید
اما از سوي دیگر، عطش ناشي از آفتاب سوزان سیري پذیر است، و قانع کننده.
این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است  و شب های قدر در آن قرار دارد.
فضیلت ماه رمضان  بسیار زیاد و نامحدود است که به برخی از حوادث و رویدادهای مهم این ماه اشاره می کنیم :
وفات حضرت خدیجه  در دهم رمضان سال دهم بعثت.
ولادت امام حسن (ع )‌ نیمه رمضان سال دوم هجرت. 
جنگ بدر  در سال دوم هجرت. فتح مکه  در سال هشتم هجرت.
مراسم عقد اخوت و پیمان برادری  میان مسلمان، و ایجاد اخوت اسلامی بین پیامبر و  حضرت علی (ع ) .
بیعت مردم به ولایت‌ عهدی امام رضا (ع ) در سال 201 قمری.

۱۳۹۱ تیر ۲۹, پنجشنبه

دعايی‌كه بايد شب‌آخرماه شعبان بخوانيد

 از امام رضا (علیه السلام) منقولست که هر که سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارک رمضان وصل کند حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنویسید و ابَوُالصّلت هَروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت امام رضا (علیه السلام) رفتم ؛ حضرت فرمود که اى ابوالصَّلْت اکثَر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آن چه از این ماه مانده است. تقصیرهایى را که در ایّام گذشته این ماه کرده اى و بر تو باد که رُو آورى بر آنچه نافع است براى تو و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و توبه کن به سوى خدا از گناهان خود تا آنکه چون ماه مبارک درآید خالص گردانیده باشى خود را براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و مگذار در دل خود کینه کسى را مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که مى کرده اى مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و توکّل کن بر خدا در پنهان و آشکار امور خود و هر که بر خدا توکّل کند خدا بس است او را و بسیار بخوان در بقیّه این ماه این دعا را :
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا
خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته

فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ
ما را نیامرزیده اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان


بدرستى که حقّ تعالى در این ماه آزاد مى گرداند بندهاى بسیار از آتش جهنّم براى حرمت ماه مبارک رمضان و شیخ از حارث بن مُغَیْرَه نَضْرى روایت کرده که حضرت صادق (علیه السلام) مى خواند در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان :

اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ
خدایا این ماه مبارکى که قرآن در آن نازل گشته آن قرآنى که

وَ جُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا
راهنماى مردم گردیده و نشانه هاى روشنى از راهبرى و جدا کردن میان حق و باطل است فرا رسیده پس ما را در این ماه

فیهِ وَ سَلِّمْهُ لَنا وَ تَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَهٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ
سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگیر اى که بگیرد اندک را

وَ شَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى
و بسیار قدردانى کند، این طاعت اندک را از من بپذیر خدایا از تو خواهم که براى من بسوى هر

کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَ مِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا مَنْ
کار خیرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترین مهربانان اى که

عَفا عَنّى وَ عَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى
گذشتى از من و از آن کارهاى زشتى که در پنهانى کردم اى که مرا به سبب دست زدن

بِارْتِکابِ الْمَعاصى عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهى
به گناهان نگیرى گذشت ، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار خدایا

وَ عَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَ زَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى
مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از کارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنایستادم پس چه عذرى

فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَهَ عِنْدَ
به درگاهت دارم اى کریم از من گذشت کن که عفوت و گذشتت را خواهانم خدایا از تو درخواست دارم آسودگى هنگام

الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ
مرگ و گذشت در وقت حساب را بزرگ است گناه از بنده ات پس باید گذشت

التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَ یا اَهْلَ الْمَغْفِرَهِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
از جانب تو نیز نیکو باشد اى شایسته پرهیزگارى و اى شایسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم

اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ
خدایا من بنده و فرزند بنده و فرزند کنیز تواءم ناتوان و نیازمند مهر تو هستم

وَ اَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَهِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ
و تویى که دارایى و برکت بر بندگانت فرو فرستى و تو چیره و توانایى کارهاى بندگانت را

اَعمالَهُمْ وَ قَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَ جَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَهً اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَلْوانُهُمْ
شماره دارى و روزیشان را قسمت کرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت کردى

خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَ لا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَ لا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ
آفرینشى پس از آفرینش دیگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند

وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ وَاجْعَلْنى مِنْ
و همه ما نیازمند رحمتت هستیم پس اى خدا رو از من مگردان و مرا در کردار

صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى
و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شایستگان خلق خویش قرارم ده خدایا زنده ام بدار

خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاهِ اَوْلِیاَّئِکَ وَ مُعاداهِ اَعْداَّئِکَ
به بهترین وضع زندگى و بمیرانم به بهترین مردن (یعنى ) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت

وَ الرَّغْبَهِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ
و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسلیم بودن در برابرت

وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّهِ رَسُولِکَ اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى
و تصدیق کردن کتاب تو (قرآن ) و پیروى از روش پیغمبرت خدایا آنچه در دل دارم

مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَهٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ
از شک و تردید یا انکار یا ناامیدى یا خوشى یا گردن فرازى یا اسراف در خوشگذرانى یا

خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَهٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ
خودبینى یا خودنمایى یا شهرت جویى یا ایجاد دو دستگى یا دورویى یا کفر یا فسق یا

عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَهٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى
گناه یا بزرگ طلبى یا چیزهاى دیگرى که تو دوست ندارى پس اى پروردگارا از تو خواهم که آنرا تبدیل کنى

مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَ وَفآءً بِعَهْدِکَ وَ رِضاً بِقَضاَّئِکَ وَ زُهْداً فِى
به ایمان به وعده ات و وفادارى به پیمانت و خوشنودى به قضاء و قَدرت و پارسایى در

الدُّنْیا وَ رَغْبَهً فیما عِنْدَکَ وَ اَثَرَهً وَ طُمَاْنینَهً وَ تَوْبَهً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ
دنیا و اشتیاق بدانچه نزد تو است و فضیلتى و آرامشى و توبه خالص ، این را از تو خواهم

ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَ مِنْ کَرَمِکَ
اى پروردگار جهانیان خدایا تو را بخاطر بردباریت نافرمانى کنند و به طمع جود و کرمت

وَ جُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَ اَنَا وَ مَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ
اطاعت کنند پس گویا نافرمانیت نکرده اند و من با کسانى که نافرمانیت نکردند همه ساکنان زمین توئیم

فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَ بِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَ صَلَّى
تو بر ما به فضل خویش بخشنده باش و به نیکویى بازگردنده اى مهربانترین مهربانان و درود

اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوهً داَّئِمَهً لا تُحْصى وَ لا تُعَدُّ وَ لا یَقْدِرُ
خدا بر محمد و آل او درودى همیشگى که به شماره و عدد درنیاید و اندازه اش

قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
نتواند جز تو اى مهربانترین مهربانان