دردسر، بین گذر، چند نفر، یک مادر....
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور!
ای که از کوچه ی شهرِ پدرت میگذری
امنیت نیست! از این کوچه به سرعت بگذر......
در میان کوچه ها زهرا سپر می شد برای علی
عدو هم با غلاف کین پیاپی بر سپر می زد
تاهمین اندازه می گویم که از بس ضرب داشت
یک نفر سیلی زد اما پنج سر چرخیده بود
یا بقیه الله آجرک الله
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور!
ای که از کوچه ی شهرِ پدرت میگذری
امنیت نیست! از این کوچه به سرعت بگذر......
در میان کوچه ها زهرا سپر می شد برای علی
عدو هم با غلاف کین پیاپی بر سپر می زد
تاهمین اندازه می گویم که از بس ضرب داشت
یک نفر سیلی زد اما پنج سر چرخیده بود
یا بقیه الله آجرک الله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر