حدیث روز :

پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
« من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار »
هرکسی فاطمه (س) دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش جهنم است . ( بحارالانوار ج47 ص 116)

۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه

اثبات وجود خدا با دلایل عقلی

شاید سئوال هر انسانی این باشد که کیست ؟ خالق یا خدای او کیست ؟
این سئوالات همواره در طول تاریخ بشری از بدو تولد وجود داشته و هنوز نیز ادامه دارد ، در این مطلب من می خواهم این موضوع را از لحاظ عقلی پاسخ دهم یا همان فلسفی پاسخش را بگویم ، ولی از آنجا که مباحث فلسفی و عقلی ایجاب می کند با واژگان فلسفی آشنا باشیم لذا سعی خواهم کرد کمترین اصطلاحات فلسفی استفاده نماییم و شیوه نگارش را به گونه ای پیش ببرم که برای مخاطب عام قابل درک باشد پس این مباحث به هیچ عنوان به هیچ دینی و مکتبی و مذهبی وابسته نیست و فقط پاسخ عقلی می باشد .
در این عالم هستی موجودات غیر قابل شمارشی وجود دارد که بشر هنوز نتوانسته آنها را شناسایی کند و آن موجوداتی را هم که شناخته است بسیار فروان و غیر قابل شمارش است امّا همه این موجودات در یک نقطه با یکدیگر مشترک هستند و آن اینکه همه این موجودات « هستی » دارند یا به عبارتی دیگر « وجود » دارند مثلا انسان هست ، یک قورباغه هم هست ، یک سنک هم هست ، درخت هم هست و.... یعنی هرچی در این عالم است « وجود » دارد و  بدیهی ترین تصور و حرفی که در ذهن انسان و عقل او هست همان مفهوم " وجود " است یعنی عقل بدون فکر کردن سریع به وجود هر چیزی پی می برد یعنی وقتی ما پیش کسی از چیزی و یا کسی دیگر سخن می گوییم طرف مقابل بلافاصله به وجود او پی می برد و تا انسان پی به وجود چیزی و یا موجودی نبرد پیرامون آن سخن و تفکر نمی کند .
 پس هر چیزی که در این هستی هست وجودش از سه حالت خارج نیست :
1- یا واجب الوجود است :
یعنی اینکه وجودش ضروری است و حتما باید باشد اگر نباشد هیچ چیزی معنا و مفهومی ندارد و هر عقلی حکم می کند این وجود ضرورتا باید باشد .
2- ممکن الوجود است :
یعنی اینکه وجودش در این عالم ضروری و حتمی نیست ممکن است باشد ممکن است نباشد مثل : همه موجودات عالم مثلا الان من به عنوان یک انسان در این دنیا هستم و می توانست هم نباشم به عبارتی دیگر هر حیوان و گیاه و جاندار و غیر جاندار و موجودات ذهنی و هر چیزی که شما تصور کنید هست می توانست باشد می توانست نباشد .
3- ممتنع الوجود :
یعنی اینکه یک موجودی هم در آن واحد باشد و هم نباشد که این مورد بکلی از لحاظ عقلی باطل و مردود است و ما موجود ممتنع اصلا نداریم .

خب ، با تعریف بالا پس موجود سه تا حالت دارد : واجب الوجود ، ممکن الوجود ، ممتنع الوجود ، که گفتیم : سومی را هیچ عقلی قبول نمی کند چرا ؟ چون اصلا محال است مثلا من بگویم الان هم وجود دارم و هم وجود ندارم یا ساده تر بگویم من الان هم هستم و هم نیستم این محال است و امکان ندارد چنین چیزی وجود داشته باشد.
پس از اون سه تا حالت وجود ماند دوتا حالت : واجب الوجود ، ممکن الوجود ، حالا می گوییم تمام انسانها و موجودات دیگر در عالم از خودشون اراده نداشته اند که به وجود بیاییند یا به عبارتی دیگر مثلا من به دنیا آمده ام و در این دنیا هستم و هستی و وجود دارم امّا خیلی ها می توانستند باشند ولی نیستند یا مثلا به جای اینکه الان دنیا هفت میلیارد انسان داشته باشد می توانست صدها میلیارد باشد پس فقط ما هفت میلیارد انسان امکان وجود پیدا کرده ایم و هستیم یعنی " هستی " داریم ، بنابراین اینکه چه کسی باشد یا چه چیزی در این دنیا هستی داشته باشد یا نداشته باشد در قدرت اراده یک وجودی هست که خودش مثل ما به کسی برای بودنش نیاز ندارد .
بگذارید بیشتر توضیح دهم تا مساله روشن شود : از آنجائیکه "وجود" ما نیازمند اراده وجود دیگری ایست یعنی اینکه انسان به انسان دیگری وجود نمی بخشد ، یا مثلا سنگ به سنگ دیگری وجود نمی بخشد ، درخت به درخت دیگری وجود نمی بخشد و... بلکه همه اینها و همه موجودات از یک موجود و وجودی حیات و هستی می گیرند که اون وجود خودش بی نیاز به وجود دیگری ایست و اگر آن وجود نباشد هیچ چیزی امکان وجود و هستی را پیدا نخواهد کرد که بالضروه باید باشد تا این ممکن الوجودها ( یعنی ما انسانها و حیوانها و گیاهها و کوهها و دریاها و... همه و همه ) به او متصل باشد و او اینها را به وجود آورده باشد و امکان زیستن و بودن را به آنها بدهد:
که ما به این وجودی که همه موجودات عالم از روی نیاز و ضرورت به او نیازمند هستند را خدا می گوییم که  این خدا باید از هر چیزی بی نیاز باشد یعنی برای " هستی اش " یا همان " وجودش " نیازمند به هیچ وجود دیگری نباشد بلکه دیگر وجودها به او نیازمند باشند و قدرت اعطای " بودن " یا همان " هستی یا وجود " را به دیگران داشته باشد .

بنابراین هیچ عقل سالمی نمی تواند وجود خدا را انکار کند و اینکه گفته می شود کسی مثلا کافر است خدا را قبول ندارد در حقیقت خارج یعنی در این عالم هستی معنا ندارد و امکان هم ندارد بلکه همان شخص نیز " وجود" خودش را از این واجب الوجود یا همان خدا گرفته است بنابراین اینکه ما اسم برای این واجب الوجود انتخاب کرده ایم همه آنها یکی می باشد مثلا در گذشته عده ای به این واجب الوجود " اهورا مزدا " می گفتند ، عده ای " خدا " عده ای " الله " عده ای "طاری " و....که نسبت به آیین ها و مکتب ها و دین ها و مذهب ها لغت خاصی بکار می بردند  که همه آنها به یک چیز اشاره دارد و آن همان واجب الوجود است که ما فارسی زبانها به آن خدا می گوییم .
حتی بت پرست ها ، گاو پرست ها ، آتش پرست ها و... و هر چیزی را که انسان به عنوان معبود پرستش می کند همه آنها ختم به واجب الوجود است و تنها علت بطلان بت پرستی و گاو پرستی و... این است که اینها در تشخیص واجب الوجود حقیقی که با آنها امکان بودن و هستی در این دنیا را داده است می باشد یعنی بت پرست فکر می کند وجودش را این بت به او بخشیده پس به او به دلیل اینکه الان هست و وجود دارد تعظیم می کند یا مثلا ستاره پرستان به ستاره تعظیم می کنند و گاو پرستان به گاوشان و..
بنابراین انسان فطرتا و ذاتا نیازمند این است به آن چیزی که به او امکان زیستن و از همه مهتر " هستی " را داده چون می توانست الان در دنیا نباشد و هیچ وقت زاده نشود ، او را پرستش کند و شکر نعمت " هستی " را بجا آورد لذا همه ادیان الهی برای این آمده اند که راه پرستش به واجب الوجود یا همان خدا را به ما بیاموزند .

۶ نظر:

m.reza گفت...

جیزی در مورد نظریه تکامل شنیدی؟
تمام این بحثی که ارایه کردید، باید با نظریه تکامل دوباره بررسی شود. ما همه از نسل پستانداران دیگر به وجود امدیم و اونها هم از نسل خزندگان دیگر و بعد هم ماهیها و بعد هم موجودات تک سلولی و اونها هم ناشی از برخورد شیمیایی تصادفی بودند. پس موجود زنده از موجودات غیر زنده بوجود آمده اند و مستقیم خدایی نبوده که مارا خلق کنه برعکس تفکری که شما ارایه کردید. مشکل استدلال شما اینست که خلق انسان توسط فردی بنام ادم را قبول دارید و بعد استدلال میکند. خواهش میکنم که فکر کرده سپس جواب دهید. ممنون

ناشناس گفت...

مطلب خوب و مفیدی بود. امیدوارم بیشتر از شما مطلب ببینیم.
موفق باشید

از تبار فامرین گفت...

کاربر گرامی m.reza
در مورد نظریه تکاملی که شما بیان کردید بنده این نظریه را کامل مطالعه کرده ام و نظریه های دیگری را که فیزیکدانان به آنها اشاره کرده اند ولی آنچه که در نظریه تکامل باعث بطلانش می شود چندین دلیل وجود دارد که نیاز به بحث و غور بیشتر دارد و اولین ایراد اساسی به این نظریه این است که فلاسفه غربی و شرقی آن موجود تک سلولی که بر اثر تصادف به وجود آمده است آیا وجود داشته است یا نه ؟
اگر وجود داشته یعنی " وجود بماهو وجود" پس از سه حالت خارج نبوده که حالت چهارمی برای آن در هیچ عقلی در جهان متصور نیست و این را همه فلاسفه و دانشمندان و عقلا قبول دارند این سه حالت این است که این وجود تک سلولی یا وجودش ممکن بوده ، یا وجودش ممتنع بوده و یا وجودش ضرورت داشته که ما می گوییم واجب بوده ، از این سه حالت خارج نیست

ERROR گفت...

عقل انسان عامل برتری او نیست بلکه عقل انسان عامل محدود کننده اوست عقلی که در حصار جمجمه محدود است.خدا وجود دارد یا خدا وجود ندارد؟ بهترین جواب نمیدانم است.
نقل قول :3- ممتنع الوجود :
یعنی اینکه یک موجودی هم در آن واحد باشد و هم نباشد که این مورد بکلی از لحاظ عقلی باطل و مردود است و ما موجود ممتنع اصلا نداریم

-شاید موجود ممتنع داشته باشیم.اگر همه چیز رو با ملاک عقلی بسنجین فقط خودت رو گول زدی.اگر روی عقل انسان عینک به رنگ سبز زده باشن همه چیزو سبز میبینه در صورتی که واقعیت پشت عینک سبز چیز دیگری است.هیچکس نمیتونه چیزی رو اثبات کنه در دنیا.نه با مذهب نه با عقل نه با فلسفه و........

m.reza گفت...

فرمودید "انجه باعث نظریه تکامل میشود. "
متاسفم باید بگویم که به خطا رفته اید. من نمیدونم که ایا در حوزه علمیه نظریه تکامل را به رسمیت میشناسند یا خیر، ولی در تمام دانشگاه های بیولوژی و پزشکی دنیا این نظریه عملی اثبات شده و دیده شده است. من شما را ارجاع میدم (اگر زبانتان خوب است) به ویدیوهای آقای داوکینز
http://www.youtube.com/watch?v=VusWQ31kIxw
و اگر زبانتان خوب نیست به اینجا:
http://www.youtube.com/watch?v=HvKpcEV2j_8&feature=related
پس من فرض میکنم که من و شما بر روی صحت نظریه تکامل به توافق رسیدیم. حال برای من دو راه میماند یا داستانی که پیامبران در مورد نحوه افرینش انسان ابداع کرده اند را بپذیرم ( که ناشی از بی علمی محض انهاست و شما با یک پیامبر دروغگو چه کار میکنید، شک؟) و ایمان مذهبی داشته باشم با چشم بستن به روی واقعیت ماجرا. و یا جستجو کنم (با این دانش که من هم یک جانور هستم) که چرا این داستان خدا باوری در میان انسانها شکل گرفت که یک سری ویدویی خوب دیگر هم به زبان فارسی در اینترنت هست. مثلا رجوع کنید به صفحه من خدا هستم که به خوبی بعضی از سوالات را جواب میدهد.

ناشناس گفت...

پاسخ به م.رضا:
نظریه تکامل لزوما مخالف داستان خلقت در قرآن نیست و حتی کتب دبیرستان تعلیمات دینی در ایران با آن مشکلی ندارند. برای مطالعه بیشتر مثلا رجوع کنید به کتاب "خلقت انسان" از دکتر ید الله سحابی یا "خلقت انسان در قرآن" از همان نویسنده.
موفق باشید