حدیث روز :

پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
« من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار »
هرکسی فاطمه (س) دخترم را دوست بدارد در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد در آتش جهنم است . ( بحارالانوار ج47 ص 116)

۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

داستان یکی از ماموران حمل سر بریده سیدالشهدا (ع)

ابن لهیعه می گوید: من در بیت الحرام مشغول طواف بودم ناگهان مردی را دیدم که می گفت :پروردگارا! مرا ببخش هرچند می دانم از گناهی که مرتکب شده ام نخواهی گذشت
به او

 گفتم: ای بنده خدا از خدا بترس و چنین سخنی مگو که اگر گناهان تو، به شماره دانه های باران و برگ درختان باشد خداوند تو را ببخشید و او آمرزنده مهربان است.
به من گفت : نزدیک بیا تا ماجرای خود را بگویم: نزدیک او رفتم گفت: من یکی از پنجاه نفری بودم که همراه سر حسین(ع) به شام فرستاده شدیم، و ما را عادت چنین بود که چون به منطقه ای فرود می آمدیم ،سر مقدس را در تابوت(صندوقی) می نهادیم و در اطراف آن شراب می نوشیدیم ، یکی از شبها همراهان من شراب نوشیدند و مست شدند ولی من آن شب شراب ننوشیدم،وقتی تاریکی شب همه جا را فرا گرفت و نیمه شب فرا رسید، نور شدیدی را مشاهده کردم و ناگهان درهای آسمان گشوده شد وحضرت آدم ونوح و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و پیامبر ما محمد (ص) و جبرئیل امین با گروهی از فرشتگان به زمین آمدند.
جبرئیل نزدیک تابوت آمد و سر مقدس امام را بیرون آورد و در آغوش گرفت و بوسید سپس پیامبران نیز چنین کردند، رسول خدا بر بالین سر بریده گریه کرد و پیامبران به او تسلیت گفتند.
جبرئیل (ع) عرض کرد: ای محمد! خدای تعالی به من امر فرمود که هرچه درباره امتت بفرمایی اطاعت کنم، اگر دستور دهی زمین را برآنها به لرزه درآورم و بلندی های آنان را پست سازم وهمه چیز را به رو در افکنم، چنان که با قوم لوط چنین نمودم.
پیامبر فرمود: (( نه ، ای جبرئیل! زیرا من با ایشان موقف و ایستگاهی به پیشگاه الهی در روز قیامت دارم که آنجا به حسابشان خواهم رسید)).
سپس فرشتگان به سوی ما هجوم آوردند تا ما را بکشند
من فریاد زدم : الأمان یا رسول الله
پیامبر فرمود: برو که خداوند تو را نیامرزد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

خودت باور میکنی؟